شلمچه
| ||
بنام خدا
با سلام و آرزوی قبولی عزاداری شما گرامیان
ضمن گرامیداشت عاشورای حسینی ، ایامی که در پیش رو داریم مصادف است با سالروز شهادت یکی از فرزندان دلاور این مرز و بوم ، اول بهمن ماه سال 1365 روزیست که شهیدحاج یدالله کلهر قائم مقام شجاع لشکر 10 سیدالشهدا بسوی معشوق خویش پر کشید و به دوستان شهیدش پیوست . با گرامیداشت یاد و نام این شهید عزیز روایتی از شهادت این بزرگوار را تقدیم حضورتان می کنم . =============================================================== ![]() یکی از همرزمان شهید کلهر می گوید : عملیات کربلای پنج بود . عازم خط بودم ، داشتم با نفربر خشایار آذوقه و مهمات می بردم . جلوی قرارگاه ، حاج علی فضلی را دیدم ، سلام و احوالپرسی کردیم ، پرسید : کجا می روی ؟ گفتم : می روم خط . گفت : یک زحمتی بکش ! اگر حاج یدالله را دیدی ، پیغام بده حتماً برگردد عقب ، من کارش دارم . گفتم : باشه ، اگر دیدمش حتماً ... راه افتادم ، وقتی به خط رسیدم ، دیدم حاج کلهر با اُبهت و صلابت همیشگی ، به رغم آتش سنگین دشمن ، کنار خاکریز ایستاده و مشغول هدایت نیروهاست . رفتم جلو و سلام کردم . چند دقیقه ای مشغول صحبت شدیم . پیغام حاج علی را دادم و حرکت کردم . جلوتر آذوقه و مهمات را خالی کردم و برگشتم ، ماشین حاج کلهر ، دویست متر جلو از ما در حال حرکت بود . به سرعتم اضافه کردم و فاصله ام کمتر شد شاید صدمتر فاصله نداشتم که ناگهان از کنار ماشین ، آتش و دود به هوا بلند شد . برای لحظاتی ماشین در میان دود ناپدید شد . قلبم فرو ریخت . کسانی که با من بودند ، فریاد « یا حسین » شان بلند شد . خودمان را رساندیم ، بی سیم چی ها عقب ماشین شهید شده بودند و حاج کلهر ترکش به سرش اصابت کرده و بیهوش افتاده بود . یک پایش از ماشین بیرون بود . راننده ماشین سالم بود و دنبال کمک می گشت . بچه ها برای کمک پیاده شدند تا حاجی را به عقب بفرستند . ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
[ شنبه 86/10/29 ] [ 11:41 عصر ] [ سعید(یک بجا مانده) ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : صالحون] [Weblog Themes By : salehon.ir] |