سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شلمچه
 
لینک دوستان

پاسداری که امام(ره) به جای او نگهبانی داد

شهید مهدی خندان یکی از جوانان برومند کهن سرزمین ایران است که ولادت و شهادتش با نام اباعبدالله الحسین(ع) گره خورده است شهیدی که در عاشورا متولد شد و در اربعین حسینی به شهادت رسید.

به گزارش مهر، شهید مهدی خندان در سال 1341 در روستای ناران از توابع لواسان کوچک در روز عاشورای حسینی در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. وی دوران ابتدایی و راهنمایی را در زادگاه خود پشت سر گذاشت و پس از آن به هنرستان دکتر احمد ناصری در تهران وارد شد و در سال 1357 دیپلم خود را در رشته مکانیک دریافت کرد.شهید خندان
شهید خندان که در خانواده ای مذهبی و مقلد حضرت امام خمینی(ره) پرورش یافته بود در سالهای آخر هنرستان که همزمان با اوجگیری مبارزات مردم ایران علیه رژیم پهلوی بود وارد فعالیتهای انقلابی شد. خواهر شهید خندان در این مورد می گوید:"مهدی سال آخر هنرستان بود که یک روز آمد و رساله امام(ره) را از مادرم گرفت و لای روزنامه پیچید و به مدرسه برد. یکبار هم در تهران به منزل ما آمد و دیدم خیلی پریشان است. وقتی از او پرسیدم گفت: اعلامیه های امام را پخش می کردم که سربازان تعقیبم کردند و فرار کردم و نتوانستم همه آنها را توزیع کنم.

شهید مهدی خندان در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی ایران فعالانه در صحنه های مبارزه حضور داشت به گونه ای که در شهرک نیروی هوایی ندای تکبیر او شهرک را علیه رژیم می شوراند. او در ازگل نوجوانان را دور خود گرد می آورد و برای آنان از امام خمینی(ره) و انقلاب سخن می گفت و در بیشتر راهپیمایی ها جزو افراد جلودار محسوب می شد.

وی پس از پیروزی انقلاب شکوهمند مردم ایران در بهمن 57 مدتی با جهاد سازندگی همکاری کرد و پس از آن به عنوان نیروی بسیجی به فعالیت های فرهنگی و نظامی مشغول شد.

شهید خندان در تابستان 1359 در پادگان امام حسین(ع) دوره آموزشی عمومی نظامی را گذراند و پس از آن برای مقابله با ضد انقلاب آماده اعزام به کردستان می شود که با شروع جنگ تحمیلی در شهریور 59 داوطلبانه به سمت جبهه های غرب عازم می شود.

وی پس از اینکه به مدت شش ماه داوطلبانه در جبهه های غرب کشور به مقابله با دشمن بعثی مشغول بود پس از چندی به عضویت سپاه پاسداران درآمد و مدت چهار ماه به عنوان محافظ بیت حضرت امام خمینی(ره) به خدمت مشغول شد. مادر شهید خندان در این باره می گوید: مهدی یک شب با خوشحالی به منزل آمد و گفت: "دیشب یکی از بچه ها در بیت امام مشغول نگهبانی بود که امام سلاحش را گرفت و عبایش را به او داد و دو ساعت تمام در حیاط به نگهبانی پرداخت. پس از نگهبانی اسلحه را به آن پاسدار داد و به نماز شب مشغول شد. آن بنده خدا در حالی که اشک شوق در چشمانش حلقه زده بود به نماز ایستاد." بعدها فهمیدم که آن پاسدار خود مهدی بوده است.

پس از چهار ماه شهید مهدی خندان دوباره به جبهه بازگشت اما در زمان مرخصی برای تجدید قوا به بیت امام نیز سری می زد. او در طول خدمت در جبهه به دلیل رشادت ها و لیاقتش به مدارج بالایی در مدیریت جنگ نائل شد. شهید خندان از بسیجی عادی به فرماندهی گردان و پس از آن به جانشینی تیپ ارتقا یافت.شهید خندان

وی در جبهه غرب و در کردستان چنان رشادت و شهامتی از خود نشان داد که لقب"شیر کوهستان" را بر او نهادند به طوری که ضد انقلاب در کردستان برای سرش جایزه تعیین کرد. یکی از همرزمانش می گوید:" یکبار یک کرد آمد پیش مهدی و گفت: یک مطلبی می خواهم به شما بگویم و اعتراض بکنم اما قول بده که مرا مکشی" مهدی گفت: نترس، بگو. آن کرد پنجاه هزار تومان از جیب خود در آورد و روی میز مهدی گذاشت و گفت: "این پول را به من  داده اند که تو را بکشم." مهدی سرش را روی میز گذاشت و گفت:" من یک سر بیشتر ندارم و آن را هم در راه خدا می دهم." کرد گریه کرد و دست و صورت مهدی را بوسید.

در سال 61 پس از فتح خرمشهر شهید خندان به همراه حاج احمد متوسلیان و تعدادی از رزمندگان به لبنان اعزام شد و حدود چهار ماه در آنجا به فعالیت های ضد صهیونیستی پرداخت.

شهید مهدی خندان فرمانده تیپ یک لشکر 27 محمدرسول‌الله (ص) در طول حضور در جنگ تحمیلی بارها زخمی شد اما هیچ گاه مجروحیت او را از حضور در جبهه ها باز نداشت و سرانجام در روز 28 آذرماه 1362 برابر با اربعین حسینی(ع)، در مرحله سوم عملیات "والفجر 4" در ارتفاعات" کانیمانگا" هنگام عبور از میدان مین مورد حمله گلوله های تیربار دشمن قرار گرفت و در سن 21 سالگی به فیض شهادت نائل شد.


[ دوشنبه 89/9/29 ] [ 11:30 عصر ] [ سعید(یک بجا مانده) ] [ نظرات () ]

بی‌شک فرهنگ عاشورا در ایجاد و تداوم انقلاب اسلامی تأثیر فراوان داشته و به فرمایش حضرت امام خمینی (ره) ما هر چه داریم از محرم و صفر است و اما در این گفتار کوتاه به گوشه‌ای از نقش فرهنگ محرم و عاشورا در دفاع مقدس می‌پردازیم.
برای پی بردن به عمق تأثیر فرهنگ عاشورا در دفاع مقدس باید جلوه‌ها و یادگارهای دفاع مقدس یعنی وصیتنامه‌ها، نوشته‌ها و خاطرات شهدا همچنین تابلوهای جبهه و جنگ، اسامی اماکن، مقرها، سنگرها، مناطق عملیاتی و محورها، لشکرها گردان‌ها، گروهان‌ها و علی‌الخصوص عملیات‌ها و رمز عملیات‌ها و شعرها و شعارهای جنگ را مطالعه و بررسی کرد.
با بررسی اینگونه مصادیق و آثار به جا مانده از دفاع مقدس به این نتیجه برسیم که جبهه‌های دفاع مقدس همچون چشمه‌هایی بودند که از قله‌های مرتفع کربلا سرچشمه می‌گرفتند و گویی خونی که در روز عاشورا بر خاک کربلا چکید در رگ‌های نوجوانان و جوانان رزمنده جاری بود.
برای نمونه شواهدی از تاریخ زرین دفاع مقدس و پیوند آن با فرهنگ عاشورایی را ارائه می‌کنیم.
در بخش نام‌ها، در سراسر جبهه‌های دفاع مقدس و مقرهای پشت جبهه نام امام حسین (ع) و یاران باوفا و باصفای آن حضرت زینت‌بخش تابلوها بود که نمونه‌های آن عبارتند از:
نام برخی لشکرها، تیپ‌ها و گردان‌ها 
لشکر سیدالشهدا، لشکر 25 کربلا، لشکر 31 عاشورا، لشکر ثارا...، لشکر انصارالحسین (ع)، لشکر 14 امام حسین، تیپ 44 قمر بنی‌هاشم؛ تیپ 57 ابوالفضل. تیپ 61 محرم، گردان علی‌اکبر، گردان 10 سیدالشهدا، گردان حبیب ابن مظاهر و ...
نام برخی از محورهای عملیاتی مانند محور کربلا، محور عاشورا، محور امام حسین
نام برخی سنگرها و حسینیه‌ها مانند حسینیه عاشقان کربلا، حسینیه حضرت ابوالفضل (ع)

نام اعزام‌های سراسری به جبهه‌ها

در اعزام‌های سراسری به جبهه‌ها، پرچم‌ها و پرده‌هایی در اهتزاز بود با عناوینی مانند راهیان کربلا که در تاریخ 23/8/64 به جبهه اعزام شدند، کاروان قاریان کربلا در دی‌ماه 64 با تعداد 150 قاری قرآن شکل گرفت، کاروان انصارالحسین، کاروان وارثان عاشورا در 26 مهر 65، کاروان طلایه‌داران عاشورا در 4 آبان 65 و کاروان نینوایی در 17 آبان 65 شکل گرفت.
نام رمز عملیات‌ها
عملیات حسین‌ابن علی با رمز جوادالائمه در منطقه میمک در تاریخ 26/6/61، عملیات مسلم‌ابن عقیل با رمز یا ابوالفضل‌العباس در غرب سومار در تاریخ 9/7/61، عملیات محرم با رمز یا زینب در منطقه عملیاتی شرهانی، عملیات‌هایی به صورت پشت سر هم با نام‌های تکراری مقدس مثل عاشورای یک تا چهار و کربلای یک تا پنج تماماً با رمز اسامی مقدس اهل بیت (ع).
از مجموعه 95 عملیات کوچک و بزرگ دفاع مقدس 27 عملیات نام و یا رمز عاشورایی و کربلایی دارند (19 عملیات نام و 14 عملیات رمز عاشورایی دارند).
پیشانی بندها و لباس نوشته‌ها
این پیشانی بندها و لباس نوشته‌ها حکایت از آرمان‌های رزمندگان بود که زینت بخش پیشانی و لباس آن‌ها بود. عباراتی مانند یا اباعبدا...، یا حسین، زائر کربلا، یا حسین شهید، مسافر کربلا، یا لثارات الحسین، لبیک یا اباعبدا...، یا زیارت یا شهادت، یا زینب (س)، فدای لب تشنه حسین، کربلا کربلا ما داریم می‌آییم و ...
تابلو نوشته‌ها
در طول جاده‌ها و مسیرها عباراتی در تابلوها نوشته شده بود که حاکی از مقصد و مقصود رزمندگان بود. عباراتی مانند هیهات منا‌الذله، یا ثارا...، تا زنده‌ایم رزمنده‌ایم، هل من ناصر ینصرنی، الموت اولی من رکوب العار، انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم، گاهی تابلوها فاصله تا کربلا را نشان می‌داد مثلاً تا کربلا راهی نمانده و ...
وصیت‌نامه شهدا
بنا به اظهار رئیس بنیاد شهید در یک نمونه آماری از وصیتنامه شهیدان به طور میانگین 400 درصد راه خود را به امام حسین (ع) یا کربلا و یا عاشورا و یاران نزدیک امام حسین پیوند داده‌اند و آن‌ها را الگوی خود قرار داده‌اند.
برای نمونه شهیدی در وصیتنامه خود می‌نویسد: «من چو سربازان امام حسین (ع)، آن 72 تن می‌گویم ای حسین به خدا اگر مرا هزاران بار قطعه قطعه کنند دست از دین خدا و حمایت از روح خدا بر نمی‌دارم و اگر با تکه تکه شدن من اسلام عزیز باقی می‌ماند، ای گلوله‌ها، ای خمپاره‌ها، ای توپ‌ها، ای راکت‌ها و ای آتش‌ها مرا دریابید و خاکسترم کنید.»
این سخنان یادآور سخنان زهیربن قین یکی از یاران وفادار اباعبدا... خطاب به امام در عصر روز تاسوعا بود.
تطابق الگوهای عاشورا با جبهه‌ها
در جبهه‌های نبرد از سنین مختلف حضور داشتند که تداعی کننده، سنین مختلف یاران امام حسین بود. سیمای پیرانی که در جبهه می‌جنگیدند حبیب‌ابن مظاهر را تداعی می‌کرد، نوجوانان به حضرت قاسم تشبیه می‌شدند. سرداران به حضرت ابوالفضل و جوانان به حضرت علی‌اکبر و مادران شهید صبوری را از حضرت زینب می‌آموختند حتی کودکانی که در حملات هوایی به شهادت می‌رسیدند به حضرت علی‌اصغر تشبیه می‌شدند.
زیستن و تنفس در فضایی همانند عاشورا، روضه‌خوانی، زیارت عاشورا و تکرار هر روز این یادها و زیارت‌ها تصویر کربلا را مقابل چشم و ذهن و احساس رزمندگان قرار می‌داد.
پیرمردانی که در جبهه بودند احترام زیادی میان رزمندگان داشتند. برخی از پیران برای رزمندگان نقش پدری داشتند. همه را برای نماز صبح بیدار می‌کردند. و گاه متواضعانه لباس رزمندگان را می‌شستند و برخی کارهای فرهنگی می‌کردند و با شرکت خود در عملیات‌ها روحیه به رزمندگان می‌دادند.
آزادگان جلوه‌های عاشورایی در اسارت
سال‌های دشوار اسارت برخی از رزمندگان یادآور روزهای دردناک اسیران کوفه و شام بود. آن‌ها به یاد مصائب اهل بیت مصائب اسارت را به جان خریده و تحمل می‌کردند و خانواده خود را هم در نامه‌های خود به صبر و شکیبایی دعوت می‌کردند.
شعرها و شعارها
مداحی و محتوای مداحی زمان دفاع مقدس رنگ و بوی دیگری داشت. تلفیقی از آموزه‌های عاشورا و فرهنگ دفاع مقدس بود. و رنگ و بوی حماسی و عزت آفرین بود.
برای نمونه چند بیت از سروده‌های شعرای دفاع مقدس را می‌خوانیم.
در دایره بلا بلی باید گفت / لبیک به نعره جلی باید گفت
ای صف شکنان مکتب ثارا... / جنگ شرف است یا علی باید گفت

( لطفاً بقیه را در ادامه مطلب بخوانید )

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 89/9/16 ] [ 9:39 صبح ] [ سعید(یک بجا مانده) ] [ نظرات () ]

یه روز یه ترک بود …

 اسمش ستارخان بود، شاید هم باقرخان
شجاع بود و نترس.
در دوران استبداد که نفس کشیدن هم جرم بود ، با کمک دیگر مبارزان ترک ،
در برابر دیکتاتوری ایستاد
او برای مردم ایران ،
آزادی می خواست
و در این راه ، زیست و مبارزه کرد و به تاریخ پیوست
تا فرزندان این ملک ، طعم آزادی و مردمسالاری و رهایی از استبداد را بچشند.
 یه روز یه رشتی بود…

اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی.
او می توانست از سبزی جنگل های شمال و از دریای آبی اش لذت ببرد
و عمری را به خوشی و آرامش سپری کند
اما سرزمین اش را دوست داشت و مردمانش را
و برای همین در برابر ستم ایستاد
آنقدر که روزی سرش را از تنش جدا کردند.
ی
ه روز یه اصفهانی بود…

اسمش حسین خرازی
وقتی عراقی ها به کشورش حمله کردند ، جانش را برداشت
و با خودش برد دم توپ و گلوله و خمپاره.
کارش شد دفاع از مردم سرزمینش ، از ناموس شان و از دین شان.
آنقدر جنگید و جنگید تا در یکی از روزهای آن جنگ بزرگ ،
خونش بر زمین ریخت و خودش به آسمان رفت.
 یه روز یه …

ترک و رشتی و فارس و کرد و لر و اصفهانی و عرب و … !
تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند
و به صرافت شکستن قفل دوستی ما افتادند
و از آن پس “یه روز یه … بود” را کردند جوک تا این ملت ،
به جای حماسه های اقوام این سرزمین که به عشق همدیگر ،
حتی جانشان را هم نثار کرده اند ،  به  “جوک ها ” و “طعنه ها”
و “تمسخرها” سرگرم باشند و چه قصه غم انگیزی

(به نقل از پایگاه اطلاع رسانی و تحلیلی و شفاف سازی)


[ جمعه 89/7/30 ] [ 11:38 صبح ] [ سعید(یک بجا مانده) ] [ نظرات () ]
هفته دفاع مقدس گرامی باد
دیروز از هرچه بود گذشتیم
امروز از هرچه بودیم
آن‌جا پشت خاکریز بودیم
و این‌جا در پناه میز
دیروز دنبال گمنامی بودیم
و امروز مواظبیم ناممان گم نشود
جبهه بوی ایمان می‌داد
و این‌جا ایمانمان بو می‌داد
الهی نصیرمان باش، تا بصیر گردیم
بصیرمان کن، تا اسیر برنگردیم
و آزادمان کن تا اسیر نگردیم

[ یکشنبه 89/7/4 ] [ 11:15 عصر ] [ سعید(یک بجا مانده) ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By salehon :.

درباره وبلاگ

خورشید اینجا عشق اینجا گنج اینجاست/ مهمانسرای کربلای پنج اینجاست/ این خاک گلگون تکه ای از آسمان است/ اینجا عبادتگاه فوجی بی نشان است
موضوعات وب
طراح قالب
امکانات وب


بازدید امروز: 102
بازدید دیروز: 114
کل بازدیدها: 1441599