شلمچه
| ||
آخرین مطالب
لینک دوستان
پیوندهای روزانه |
حاج همت افتخارش میراندا خوردن با « به به تو » نبود ،
افتخارش آب کیوی خوردن در لیوان طلائی نبود ، دهان حاجی محراب کلمات بود لبهایش بال فرشته ها را بوسیده بودند دهان حاجی رودخانه صلوات بود و او روزی به همه گفت : « من در پوتین بسیجی آب می خورم » و بعد هم گریه کرد و گفتم حاجی چقدر بزرگ بود چه خوب بود بعضی ها بشنوند و با خودشان خلوت کنند من شاعر نیستم ، من یک بسیجی ام اما حاج احمد متوسلیان یک بسیجی شاعر بود او زندگی اش شعر بلندی بود که در قافیه فلسطین تمام شد او آنقدر بزرگ بود که همه اش سهم ما نمی شد خدا قدری از بزرگی اش را به همسایگان مدیترانه هدیه داد تا سرزمینشان را تطهیر کنند تا سربلندی را بیاموزند و از شهادت طفره نروند و با عاشقی کنار بیایند من یک بسیجی ام نه چپم ، نه راستم ، نه رادیکالم ، نه میانه رو من فقط یک بسیجی ام ... *******************************************
پ . ن : 1- مطلب فوق از یک بسیجی گمنام نقل شده است (البته با تغییرات جزیی) 2- با توجه به سنگین بودن قالب قبلی وبلاگ و بنا به درخواست و توصیه دوستان اقدام به تغییر قالب نمودم . لطفاً نظر خودتونو در مورد قالب جدید اعلام بفرمایید . 3- از همه عزیزان تقاضا می شود جهت بهتر شدن وبلاگ به لحاظ محتوایی و شکل ظاهری حتماً اعلام نظر بفرمایند . [ پنج شنبه 87/5/31 ] [ 1:2 صبح ] [ سعید(یک بجا مانده) ]
[ نظرات () ]
|
درباره وبلاگ خورشید اینجا عشق اینجا گنج اینجاست/ مهمانسرای کربلای پنج اینجاست/ این خاک گلگون تکه ای از آسمان است/ اینجا عبادتگاه فوجی بی نشان است
موضوعات وب
لینک های ویژه
آرشیو مطالب
صفحات دیگر |
[قالب وبلاگ : صالحون] [Weblog Themes By : salehon.ir] |