شلمچه
| ||
آخرین مطالب
لینک دوستان
پیوندهای روزانه |
دائیش تلفن زد و گفت: حسین تیکه پاره رو تخت بیمارستان افتاده ، شما همینطور نشستین !؟ گفتم : نه ، خودش تماس گرفته ، گفته : دستش یه خراش کوچیک برداشته ، پانسمان می کنه میاد . گفت : چی رو پانسمان می کنه ؟ می گم دستش قطع شده . همان شب رفتیم بیمارستان ،به دستش نگاه کردم، گفتم:این خراش کوچیکه ؟! خدید وگفت: دستم قطع شده ، سرم که قطع نشده . [ چهارشنبه 88/10/16 ] [ 1:14 عصر ] [ سعید(یک بجا مانده) ]
[ نظرات () ]
|
درباره وبلاگ خورشید اینجا عشق اینجا گنج اینجاست/ مهمانسرای کربلای پنج اینجاست/ این خاک گلگون تکه ای از آسمان است/ اینجا عبادتگاه فوجی بی نشان است
موضوعات وب
لینک های ویژه
آرشیو مطالب
صفحات دیگر |
[قالب وبلاگ : صالحون] [Weblog Themes By : salehon.ir] |