• وبلاگ : شلمچه
  • يادداشت : عمليات رمضان
  • نظرات : 4 خصوصي ، 46 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    يک عمر پس پرده ي غيبت مانديم
    هر صبح دعاي عهد را مي خوانديم
    يک عمر در انتظار و حسرت که چرا؟
    از قافله بهر شهدا جا مانديم
    انگشت به لب نشسته ايم يک گوشه
    کاين قافله رفته است چرا ما مانديم
    از بهر رسيدن به در خانه ي دوست
    هر شب دلي راهي صحرا رانديم
    هر شب به بهانه اي که خواهي آمد
    آن طفل شهيد را دمي خوابانديم


    خدايا ! اگر قرار است زندگي و حياتم چراگاه شيطان شود مرگ با عزت نصيبم بفرما .

    ( شهيد عنايت حمزه لو )

    خدايا ! دلم ميخواهد كه در آخرين لحظه هاي زندگيم ، بدنم و جسمم آغشته به خون در راه تو باشد ؛ نه راه ديگر .

    خدايا ! من به جبهه نيرد حق عليه باطل آمده ام تا جان خود را بفروشم اميدوارم كه خريدار جان من تو باشي نه كس ديگر .

    ( سردار شهيد حسن شفيع زاده )

    خداوندا ! دوست دارم و از تو مي خواهم كه اگر شهادت نصيب حقير شد مانند رهبرمان امام حسين (عليه السلام ) شهيد شوم - دوست دارم تشنه باشم و در خاك بيفتم و هر چه در دنبال آب گردم آن را نيابم و چون عمليات در نزديكي كربلا است و امام حسين عليه السلام هم در گرماي تابستان جنگيد و تشنه شد .

    خدايا ! اگر سعادت دارم به هر طريقي كه امام حسين عليه السلام را بردي مرا هم ببر .

    (شهيد علي ابراهيمي )

    http://irapic.com/uploads/1184902829.jpg

    http://irapic.com/uploads/1184841783.jpg