• وبلاگ : شلمچه
  • يادداشت : كجايند مردان بي ادعا ؟
  • نظرات : 7 خصوصي ، 26 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    به نام حضرت دوست

    وقتي صحبت از جنگ و جهاد و رشادت و جانبازي و ايثار و شهادت ميشه.

    خيلي حرفها گفته ميشه

    خيلي تجليلها انجام ميشه

    .

    اما در هيج ما کسي نتونسته حس و حال آن رزمنده اي که بدن خودش را معبر کرده تا يک دسته شايد هم يک گروهان و شايد هم يک گردان از روي بدنش رد شوند تا عمليات لو نرود -- به تصوير بکشد

    يا متلاشي شدن رزمنده اي که هدف گلوله مستقيم توپ قرار گرفته را متصور شود.

    يادمه زماني که هنوز اصلا رسم نبود اردوي بازديد از جببه ها گذاشته شود

    دلتنگ بوي عطر ياس و محمدي بچه ها شده بوديم که شبهاي عمليات به خودشون ميزدند

    تصميم گرفتيم برويم جنوب

    حدود 80 نفر که عمدتا هم از رزمنده ها و جانبازان دانشگاه شريف بوديم با خانواده ها راهي شديم

    حدود 20 روز از شهادت شهيد آويني گذشته بود

    .

    وقتي شلمچه رفتيم همين مکان که حسينه شهدا نام گرفته و همان محلي که برخي از لوازم شهدا در آن قرار گرفته

    به طور کاملا طبيعي بود خاکريز و سنگر و سيم خاردار و راکت و خمپاره هاي عمل نکرده

    اون موقع جندتا بلوک سيماني بود که همين وسايل داخل آن قرار گرفته بود

    بچه ها بلوکهاي سيماني را مرتب کردند و به صورت همين دايره که الان اتاقک شيشه اي شده در آورديم

    عراقي ها که فکر کرده بودند اين همه نيرو حدود 4 اتوبوس براي انجام عمليات به منطقه شلمچه آمده بودند

    دسته دسته از تپه هاي ديدباني خود بالا ميرفتد و موضع گرفته بودند

    شايد کمتر از 500 متر با آنها فاصله داشتيم – شايد هم بيشتر !! ولي در هر حال به راحتي ديده ميشدند

    بگذريم

    حالا که ميروي شلمچه ميبني چقدر فضاهاي مجازي درست کرده اند

    رزمنده ها اون موقع کجا زير کولر گازي و سقف و روي فرش بودند

    $("div.commhtm img").each(function () { if ($(this).attr("em") != null) { $(this).attr("src","http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/"+$(this).attr("em")+".gif"); } });