• وبلاگ : شلمچه
  • يادداشت : اصحاب قتلگاه
  • نظرات : 6 خصوصي ، 23 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    سلام وبلاگ زيبايي دارين.بي تعارف ميگم.
    يك سرم به ما بزن.
    اگه خوشت اومد منو لنيك كن.
    التماس دعا
    + من خودمم 

    در مقابل اين مطلب فقط و فقط ميشه سکوت کرد و بس
    التماس دعا

    نيايش هاي شهيد چمران

    آرزو داشتم كه تجلي صفات خدايي را در همه جا و همه كس ببينم جمال و جلال و كمال و علم و خلاقيت و عشق و محبت و اخلاص و انسانيت را در مدار زندگي بيابم

    آرزو داشتم چه آرزوهاي دور و دراز چه آرزوهاي طلايي كه احساس مي كنم همه اش خاك شده

    اكنون نااميد و دلشكسته دست از آرزو برداشته ام و تسليم قضا و قدر شده ام

    خوش دارم از همه چيز و همه كس دل ببرم و جز خدا انيسي و همراهي نداشته باشم

    خوش دارم كه زمين زيراندازم و آسمان بلند رو اندازم باشد و از زندگي و تعلقات آن آزاد گردم

    خوش دارم كه مرا بسوزانند و خاكسترم را به باد بسپارند تا حتي قبري در اين زمين اشغال نكنم

    خوش دارم هيچ كس مرا نشناسد هيچ كس از غمها و دردهايم آگاهي نداشته باشد هيچ كس از راز و نيازهاي شبانه ام نفهمد هيچ كس اشكهاي سوزانم را در نيمه هاي شب نبيند هيچ كس به من محبت نكند هيچ كس به من توجه ننمايد

    جز خدا كسي را نداشته باشم جز خدا با كسي راز و نياز نكنم جز خدا انيسي نداشته باشم جز خدا به كسي پناه نبرم

    مي خواستم از زير بار مسئوليت بگريزم مسئوليت تحمل درد و غم تنهايي مي خواستم كه درد را با معجزه عشق به لذت تبديل كنم مي خواستم انيسي خدايي بييابم و تنهايي خود را در وجود او به عبادت بپردازم مي خواستم قلب شكسته ام را به او بگشايم و او با پنجه هاي لطيف رحمتش بر شكستگي هاي قلبم مرحم بگذارد مي خواستم اشك را كه عصاره وجود من است تقديمش كنم و او با سر زلفش ديدگان اشك آلودم را پاك كند

    اي خداي بزرگ آنچنان عشق خود را در دل ما جايگزين كن كه جايي براي ديگري نماند آنچنان روح ما را تسخير نما كه هواي ديگري نكند آنچنان همه هستي ما را از وجود خود پر كن كه از همه كس و از همه چيز بي نياز باشيم.

    آنقدر به ما معرفت ده كه جز تو كسي را نپرستيم آنقدر به ما عزت ده تا در برابر هيچ طاغوتي به زمين نيفتيم آنقدر به ما شجاغت ده كه در مقابل هيچ ظالمي تسليم نشويم

    خدايا!مرا ببرـ

    خسته شده ام-

    قلب شكسته ام قابل التيام نيست

    اقيانوسي از شكست آتشفشاني از درد آسماني از تنهايي مرا احاطه كرده است روح حساسم را كسي درك نمي كند و من نمي خواهم هرگز نمي خواهم كسي مرا درك كند ابدا انتظار ندارم كه با كسي راز دل بگشايم

    سوخته ام مرده ام دل شكسته ام پژمرده ام

    بگذار از دنيا بگذرم بگذار دنيا را سه طلاقه كنم بگذار از همه خوبيها و لذت ها و پيروزيها و اميدها و آرزوها بگذرم

    خدايا به سوي تو مي آيم من متعلق به توام من زاده توام من امر توام من عشق توام من درد توام

    تو مرا كفايت مي كني بگذار از همه چيز ببرم حتي از زيبايي حتي از غروب آ فتاب حتي از نغمه پرندگان حتي از موج دريا حتي از نغمه اسرارآميز ستاره سحر

    مرا بس است همين تجربه هاي تلخ همين لذات كثيف همين آرزوهاي خاكي همين خواستنيهاي زود گذرهمين خوشيهاي پر درد

    خدايا تو زيبايي را خلق كردي و در غروب آفتاب مخرجي براي تسهيل دردها و غم ها و انتقال آنها به زيبايي و عرفان و در طلوع صبح حيات و نشاط و عظمت و مبارزه و زيبايي در غروب

    خدايا تو را شكر مي كنم كه در زيبايي غروب جاذبه اي خدايي گذاشتي كه روح انسان را از زمين خاكي جدا كند و دردها و غم ها را به زيبايي و عرفان مبدل نمايد و تحمل شكنجه ها و مصيبتهاي روزانه را آسان كن

    د خدايا!خود را به تو مي سپريم تا در ميان طوفانها از ميان گردابهاي خطر ما را راهنمايي كني با نور ايمان ما را روشن نمايي با آتش عشق خود خواهيها و ناپاكيهاي وجود ما را بسوزاني

    خدايا!ما را ببخش از گناهاني كه ما را احاطه كرده و خود از آن آگاهي نداريم گناهاني كه مي كنيم و با هزار قدرت عقل توجيه مي كنيم و خود از بدي آن آگاهي نداريم

    خدايا !تو آنقدر به من رحمت كرده آنچنان مرا مورد عنايت خود قرار داده اي كه من از وجود خود شرم مي كنم خجالت مي كشم كه در مقابلت بايستم و خود را كوچكتر از آن مي بينم كه در جواب اينهمه بزرگواري و پروردگاري تو را شكر كنم و تشكر را نيز نقصي و اهانتي به ساحت مقدست مي دانم

    خدايا تنهايم گفتني هاي زياد بر دلم موج ميزند ولي قلب محرمي ندارم كه برايش بازگو كنم غمها و دردها بر دلم انباشته ميشود ولي كسي نست كه آنها را شماره كند مدام در آتش سوزان ميسوزم هر كس كه به من نزديك شود وجودش به آتش كشيده مي شود قلب شكسته و ديوانه مرا كسي تحمل نمي كند روح سركش و بلندپرواز مرا كسي همراهي نمي نمايد

    اينست زندگي من اينست سرنوشت اينست آنچه خداي بزرگ بر من مقدر كرده است من نيز عاشقانه ومتواضعانه تسليم اراده اويم و جز اين چيزي نمي خواهم

    اي اشك مقدس! سلام خالصانه مرا بپذير.

    تو اي اشك! عصاره ئ وجودي.تو آتشفشان قلب سوزاني كه مي جوشي و مي سوزي و در ديدگاه انسان به عالم وجود قدم ميگذاري اي اشك ! اي انيس شبهاي تار من اي آنكه در اوج صعود به سوي معراج مرا همراهي كردي اي آنكه در سخت ترين دردها و كشنده ترين غم ها قلب مجروحم را تسكين بخشيده اي اي آنكه وجودم را تطهير كردي و مثل طفلي معصوم از گناهان پاكم نمودي اي آنكه مرا ذوب كردي و كيميا صفت وجود خاكيم را به خدا رساندي اي آنكه مرا نيست كردي از خود خواهي و خودبيني نجاتم دادي مرا به مرحله فنا رساندي كه جز خدا نبينم و جز خدا نگويم و جز خدا نخواهم

    آنجا كه آتش عشق و محبت در دلم موج مي زند و قطرات اشك كه شيرازه حيات من است بر صورتم مي غلطد مي خواهم او لطف آنرا درك كند و از زيبايي آن اشك لذت ببرد خدايا! آتقدر به ما قدرت تحمل ده كه اگراز زمين و آسمان رگبار دشمني و باران تهمت ببارد در ايمان خالصانه ما به تو خللي وارد نشود و در اميد بي پايان ما به رحمت تو لكه سياهي ننشيند

    طلائيه! با من سخن بگو و پرده از رازي بردار كه سالها تو و خداي تو شاهد آن بوده ايد. طلائيه! چقدر غمگيني. آن روز سرافراز و امروز سر به زيرانداخته اي. با كسي سخن نمي گويي و سكوت پيشه كرده اي. اما سكوت تو بالاترين فرياد است و خفتگان را بيدار مي كند و بيداري را در رگهاي انسانهاي به ظاهر زنده مي ريزد. اينجا همه از سكوت تو مي گويند و من از سكونتي كه در تو يافته ام و تا امروز چقدر از تو و نفس هاي طيبه ات، از تو و از رازهاي سر به مهرت، از تو و مردان بي ادعايت كه مس وجود را به طلاي ناب شهادت معامله كردند، دور بوده ام. طلائيه! من از سكوت راز آلودت درسها آموخته ام! با من سخن بگو!


    مبادا روي لاله ها پا گذاريم


    سلام

    مرا هم كربلايي كن حسين جان...

    در مسلخ عشق جز نيكو را نكشند ...

    زيبابود و تكان دهنده

    التماس دعا يا علي

    هوالشهيد...مثل هميشه زيبا بود...اينروزا دلم بدجوزي هوايي فكه شده بود..ممنون كه دلم رو مهمان فكه كرديد...التماس دعا يازهرا

    سلام

    ممنونم از اينکه تلنگرهاي اين چنيني ارسال مي کني

    خوش به حالشان که آرام رفتند و واي به حال ما که آرامشي را که از آنها به ارمغان داريم حفظ نمي کنيم !

    و اين بار با نردباني به روزم که هرکدام از من و تو در پيش داريمش . روزهايمان مي گذرد ، آيا از پله هاي آن بالا مي رويم ؟ يا روي يکي از آنها مانده ايم و به افقهاي دور دست آن خيره گشته ايم ! و يا . . .

    منتظرم !

    بسم رب الحسين

    اللهم عجل لوليک الفرج

    --------------------------

    سلام و عرض ادب به محضر شريف شما

    سال نو بر شما مبارکباد .

    اميدوارم همواره در راه ترويج انديشه هاي ناب گام برداشته و

    در اين مسير موفق و پاينده باشيد .

    -----------------------------------------------------

    چند نکته قابل تأمل :

    زنگ تفريح دنيا ؛ گذرا مي باشد . زنگ بعد ؛ حساب داريم !!

    در طوفان حوادث ؛ با خدا بودن کارگشاست نه (ناخدا بودن)

    امروز اولين روز از باقيمانده عمر ماست ...

    قاضي روز جزا ؛ خود ؛ شاهد اعمال ماست .

    --------------------------------------------------------

    و يک نکته ي ديگر :

    ( فاطميه وعاشورا مولود به فراموشي سپردن غدير خم است . )

    اگر غدير خم ....

    اي کاش .....

    ----------------------------------------------------------

    در کلبه فرهنگي ام بصورت ( 24 ساعته ) منتظر يک مهمان تازه و عزيز هستم .

    بيائيد و با نظرات ارزشمندتان راهگشايم باشيد .

    ياعلي ... و همواره با علي

    بدرود تا درودي ديگر

    با سلام خسته نباشيد.
    نوروز امسال توفيق نصيب اين بنده و دوستان شد و راهي سرزمين هاي نور شديم.
    خيلي خيلي خوش گذشت و همون روز که برگشتيم هممون دلمون براي اونجا تنگ شده بود و مي خواستيم دوباره برگرديم و براي هميشه اونجا بمونيم.
    اين سفري که ما به اين سرزمين هاي پاک و خدايي داشتيم تا آخر عمر براي من و دوستان ديگر به يک خاطره جاويد و دوست داشتني تبديل خواهد شد. منتظريم تا آثار اين سفر را در زندگيمان ببينيم.
    يا حق

    ......گروهي پرواز كردند و رفتند.وگروهي مانند من ماندند تا هميشه به فكر پرواز شب و روز كنند. و اسمش را عمر بگذارند.

    ولي دوست خوب ناديده ام

    شـــــــــــيعه :

    حكايت علــي(ع) است و نخلستانهاي كوفه، حكايت مشك است و عطش! حكايت بقيع است و بسيجي هاي عاشق وبـي ريا.

    حكايت خاكريز هاست و دلهاي مجنون جامانده در جزيره مجنون. حكايت شيميايي است ويک جرعه شهد عشق ويک عمــر سوز و ساز.

    شيعــــه دليــل محكــــــم عاشــــــــــــقي است.

    ...............

    از شــما تبــار عاشــــقان نخــواستم تــرانه اي

    تمــام خواهشـــــم همـــين

    کــه كســـــــي مـــــرا دعا كند.

    مـــــــــجنون جــــــا مانده.......

    و امــا ســــــلام

    سلام
    با شهدا باشيد

    سلام

    سال نومبارک

    ممنون از اينکه اومدي.

    سلام

    كاش ما هم به همين آرامي آرام بگيريم.

    كاش شهد شهادت نصيب ما هم بشه!

    خاطره ي آشنايي بود،

    البته هر بار كه خونده ميشه روح تازه اي درونش احساس ميشه..

    دعا فراموشتون نشه


    اي خدا!امشب دلم باراني است
    باز شمشير قلم طوفاني است

    اي خدا امشب گرفتار تبم
    غرق مهتابم،شكسته در شبم

    شب رسيد وچشم هايم خسته اند
    بند و زنجيري به پايم بسته اند

    باز كن ،زنجير غم را اي خدا !
    محو كن،تصوير غم را اي خدا!

    كوله باري دارم از عرفان و بغض
    چفيه و سجاده وقرآن وبغض

    كوله باري دارم ازآلاله ها
    يك سبد شيون ،صفي از ناله ها

    اي خدا اين نااميدي را ببخش
    روسياه موسپيدي را ببخش

    رو سپيدان از كنارم رفته اند
    لاله رويان از بهارم رفته اند

       1   2      >