با سلام خدمت دوست بزرگوارم
همونطوريكه مستحضريد يكشنبه 11/آذرماه/86 نقد وبلاگ بنده ست . خيلي خوشحال ميشم كه شما را در جلسه نقد وبلاگم زيارت كنم . لذا بدينوسيله از شمادوست بزرگوار دعوت مي کنم تا در جلسه نقد شركت فرمائيد .
به اميد ديدار.. موفق باشيد.. يا علي مدد
يکشنبه 11/9/86 ساعت 17 الي 19 - خيابان سيد جمال الدين اسد آبادي ( يوسف آباد ) - خيابان 21 - پارک شفق - فرهنگسراي دانشجو - سراي کتاب
راه رسيدن به آرمان شهر دين
شهيدان بر سر ميثاق جان استوار ماندند،امت تا پاي جان از راه
رهبر دفاع وحمايت كردند.جانبازان روز وشب از سرشيدايي در سنگر باور ماندند.محراب ها غرق درخون شدند تا مهر دين فروزان بماند.سينه هاي عشق سپر تيغ ونفاق ،ريا و زور بيگانه شدند.دستهابراي خروج از استيلاي استعمار ،عََلم شدند.قامتها براي پايداري ركوع وسجود ،عزت واستقلال ،گلگون شدند.
تا ما بمانيم وبرادامه اين راه سرخ ، دوام بخشيم واگر نه خود را نبخشيم.
آيا ميشود گفت: ابر وباد و مه و خورشيد وفلك در كارند
تا تو ناني به كف آري وبه غفلت نخوري
سلام دوست عزيز
وبلاگ بسيار خوبي داري
من با اجازه لينكتون كردم
به من هم سر بزنيد
خوشحال ميشم.
فکر بلبل همه ان است که گل شد يارش
گل در انديشه که چون اشفه کند در کارش
سلام ممنونم که بهم سر زديد و شرمنده ام که دير سرزدم
من اگه يه بسيجي بودم سعي ميکردم مثل آقام سيد علي که لبخند زيبايي روي لباش داره لبخند بزنم
بسيج که بنا به فرموده حضرت امام (ره)به مدرسه عشق معروف است تاريخي پرفراز و نشيب اما بسيار پر افتحار و بالنده دارد، تاريخي که توانست نامي پرافتخار در برگ هاي روزگار به ثبت برساند.
پاينده باشيد
يا علي
با تقديم سلام و احترامات خدمت خواهران و برادران بسيجکليپ صوتي هديه ي هفته ي بسيج (امدادهاي غيبي) حجت الاسلام انجوي نزاد http://tollabrv.persiangig.com/audio/rv-persianblog-HafteBasijMobarak.wma
پروردگارا امام زمانمان(عج) را به فرياد شيعيانش برسان.آمين.اللهم عجل في فرج مولانا صاحب الزمان(عج).کربلايي و عاشورايي باشيد.يا اميرالمومنين، حيدر(ع) مدد.
سبك بالان خراميدند و رفتندمرا بيچاره ناميدند و رفتند سواران لحظه اي تمكين نكردندترحم بر من مسكين نكردندسواران از سر نئشم گذشتندفغان ها كردم، اما برنگشتنداسير و زخمي و بي دست و پا منرفيقان، اين چه سودا بود با من؟رفيقان، رسم هم دردي كجا رفت؟جوان مردان، جوان مردي كجا رفت؟مرا اين پشت، مگذاريد بي پاكگناهم چيست، پايم بود در خاكاگر دير آمدم مجروح بودماسير قبض و بست روح بودمدر باغ شهادت را نبنديدبه ما بيچارگان زان سو نخنديدرفيقانم دعا كردند و رفتندمرا زخمي رها كردند و رفتندرها كردند در زندان بمانمدعا كردند سرگردان بمانمشهادت نردبان آسمان بودشهادت آسمان را نردبان بودچرا برداشتند اين نردبان را؟چرا بستند راه آسمان را؟ مرا پايي به دست نردبان بودمرا دستي به بام آسمان بودتو بالا رفته اي من در زمينمبرادر، روسياهم، شرمگينممرا اسب سپيدي بود روزيشهادت را اميدي بود روزيدر اين اطراف، دوش اي دل تو بودي!نگهبان ديشب، اي غافل تو بودي!بگو اسب سپيدم را كه دزديداميدم را، اميدم را كه دزديدمرا اسب چموشي بود روزيشهادت مي فروشي بود روزيشبي چون باد بر يالش خزيدمبه سوي خانه ي ساقي دويدمچهل شب راه را بي وقفه راندمچهل تسبيح ساقي نامه خواندمببين اي دل، چقدر اين قصر زيباستگمانم خانه ي ساقي همين جاستدلم تا دست بر دامان در زددو دستي سنگ شيون را به سر زداميدم مشت نوميدي به در كوفتنگاهم قفل در، ميخ قدر كوفتچه درد است اين كه در فصل اقاقي؟به روي عاشقان در بسته ساقيبر اين در، واي من قفلي لجوج استبجوش اي اشك هنگام خروج استدر ميخانه را گيرم كه بستندكليدش را چرا يا رب شكستند؟!دعا كردند در زندان بمانمدعا كردند سرگردان بمانممن آخر طاقت ماندن ندارمخدايا تاب جان كندن ندارمدلم تا چند يا رب خسته باشد؟در لطف تو تا كي بسته باشد؟بيا باز امشب اي دل در بكوبيمبيا اين بار محكم تر بكوبيممكوب اي دل به تلخي دست بر دستدر اين قصر بلور آخر كسي هستبكوب اي دل كه اين جا قصر نور استبكوب اي دل مرا شرم حضور استبكوب اي دل كه غفار است يارممن از كوبيدن در شرم دارم
با سلام
وبلاگ جالبي داريد
ان شا الله موفق باشيد
به ما هم يه سري بزنيد
اگر با تبادل لينک موافق بوديد خبر بدهيد
يا علي...
با سلام و عرض احترام خدمت شما دوست بزرگوار
در ادامه سلسله جلسات نقد وبلاگها ، اين هفته با نقد وبلاگ حاج حميد(hajhamid.com) در خدمت شما دوست گرامي هستيم . لذا بدينوسيله از جنابعالي جهت شرکت در اين جلسه دعوت بعمل مي آيد. پيشاپيش ازحضور گرم و صميمي شما تشكر و قدر داني مي شود .
وعده ديدار ما :
با تشکر . روابط عمومي
سلام
چقدر اون زمونا خوب بود
ولي الان واقعا چي مونده برا لبخند زدن ؟! التماس دعا
دلم خوش است كه نامم كبوتر حرم است. برا همين لبخند مي زنم.
اما داداش لبخند من و امثال من يعني شما با خنده ديروزيك دريا فاصله داره .
لبخنده بسيجي ديروز! سوز دارد و وظيفه داريم اين سوز را منتقل كنيم.
و بسيجي امروز ! لبخند مي زند كه توفيق پوشيدن رداي فاخر شهيدان را بر تن دارد.
بر گل خنده زيباي شهيدان بسيجي صلوات.
يازينب
هو الحق
سلام عليكم ...خوبيد ان شا الله ؟ نوشته زيبايي بود و حرف دل همه ما !
اما من ميگم كه هنوز هم خيلي چيزا هست كه يه بسيجي ميتونه ،بهش لبخند بزنه ...درسته كه خيلي چيزا آدمو زجر ميده و آب ميكنه ...اما برمي گردم به اون زماني كه توي كل دنيا ،فقط سه نفر مسلمون بودند ،اما به عشق خدا در آن دنياي كفر زيستند و لبخند زدند ...مبارزه كردند و نتيجش هم ديدند .زمان ما هم همين طور شده ،بايد مبارزه كرد تا نتيجشو ديد !
من خودم رو يه بسيجي نمي دونم ،اما به خيلي چيزا لبخند مي زنم ،مثلا حس حضور خدا توي قلبم بعد از توبه و بازگشت !! ديدن گنبد طلايي امام رضا (ع) و حس امام رضا (ع) توي حريم رضوي ! يه لبخند امام خامنه اي (حفظه الله ) كه به تموم سختي هاي عالم مي ارزه !!ديدن شهداي زنده همين دوران ،(نمونش خود شما ،آقاي احمديان و....)كه هنوز هم سنگرشون رو حفظ كردند.ديدن آدمايي كه زميني نيستند و در آسمان سير مي كنند !! ديدن اشكايي كه از شرم خدا توي شب هاي قدر ريخته ميشه !!ديدن اشكايي كه براي عزاي امام حسين(ع) ريخته ميشه !سينه زني توي تاريكي روضه ها و..............
هنوز هم مي توان لبخند زد ،فقط بايد خدا را ديد و ديگر هيچ !!
راستي اگه لايق باشم مشهد نائب الزياره بودم و به نيتتون نماز هم خوندم .
با مطلبي در مورد مشهد ،به روز هستم .خوشحال ميشم سر بزنيد .
يا علي مدد و در پناه حق ....التماس دعا
سلام بر شما
به دنبال سوالي كه فرمودين : 10ساله كه افتخار بسيجي بودن با غرور و سربلندي نصيبم شده . در زماني كه به سر مي بريم بعنوان يك بسيجي
من به غيرت و همت برادران و حجاب وعفت خواهران ديني ام لبخند ميزنم
به بهشت زهرا . بهشت گلگون كفنان دفاع مقدس كه رشادت وصداقت و
ايمان بارزترين صفت وجوديشان بود لبخند ميزنم .
و لبخند من به وجود ساحت مقدس حضرت ولي عصر والزمان (عج) است
كه احساس ميكنم هميشه و هرلحظه با ماست .
التماس دعا دارم .
سلام عليکم
جانا سخن از نهاد ما ميگويي...
خيلي حرفا ميخواستم بزنم گفتم درست نيست اينجا مطرح شه
شايد يه وقت تو وبم نوشتم
کاش همينجا ختم ميشد
فقط همين تک مصرع از آقا رو ميگم: ز پاره هاي دل من شلمچه خونين است ...
دعا بفرمائيد
يا زهرا (س)
سلام...
حرفاتونو قبول دارم،اين زمونه خيلي چيزهاست كه اشك آدمو در مياره ولي...
هنوز هستند اميدهايي كه آدم وقتي بهشون فكر مي كنه لبخند مي زنه...
مثل شهداي زنده...
همين!