ما بعد از شما هيچ نكرديم!!!لباس هاي خاكي تان را در ميدان هاي مين و لابه لاي سيم خاردارها رها كرديم،عهدمان را شكستيم و دعاي عهد را فراموش كرديم،زمان ندبه و سمات را گم كرديم.شربت هاي صلواتي را با نسيان بر زمين ريختيم و به عطش خنديديم.بر تصاوير نوراني تان روي ديوارهاي شهر رنگ غفلت پاشيديم و پوستر تبليغاتي نصب كرديم.تاول شيميايي را از ياد برديم و غيرت ها را به بهايي اندك فروختيم...عشق را به بازي گرفتيم و از خونهايتان به راحتي گذشتيم...اما باز هم اميدي هست
هميشه قلمتون روان و سبز باشه
يا حق