سبكبالان خراميدند و رفتند
مرا بيگانه ناميدند و رفتند.
نام و يادشان گرامي و مستدام باد.
التماس دعا.
بسم رب الشهداء والصديقين
شهيدان را شهيدان ميشناسند...
التماس دعا
يا ابوالفضل العباس
بدون شرح
سكوت
سلام
نميدونم چرا هر وقت به وب شما سرميزنم ، احساس شرمندگي ميكنم.
خدايا كمكمون كن.
يا علي
باسلام
ببخشيد كه دير سر زدم . مدتي نبودم
در پگاه باران گذشتي.از خاکريزي شعله ور.با نگاه خيس به جستجوي آسمان.بر دامان شلمچهآسمان دو تکه شدنيمي ستاره نيمي آينه و غرور دشت با نقب هاي روشن شکسته شدرديفي سپيده رديفي شکوفه
ياد ميآيد در يكي از خيابانهاي تهران ( اگر اشتباه نكنم 17 شهريور باشد) روي ديوار جملات قشنگي نوشته شده بود. بخشي را يادم هست:
سلام بر دستهاي بريده و پاهاي قطع شده و سلام بر سر هاي بي بدن!
با سلام
از همون دورا ن دانشگاه وقتي بچه هاي هم دانشگاهيمون ميرفتم شلمچه و من به خاطر اينكه پدر و مادرم اجازه نميدادن خيلي ناراحت ميشدم
اما امروز وقتي نام شلمچه رو به عنوان نام يك وبلاگ ديدم كمي تعجب كردم!
اما هميشه خدا وقتي خواستم كه بفهمم اونهايي كه تو جنگ بودن
كي بودن
نفهميدم
به نميشگاه هايي كه هست ميرم و شهدا رو رو ميبينم
نمي دونم چي بگم............
اما اين رو خوب ميدونم
رفتنم غير ارادي هست و دوست داشتنم از آن عجيب تر؟!
كاش من هم اون موقع بودم !كاش !
خيلي تاثير گذارو غم انگيز بود
به روزم
در پناه حق
سلام عليكم
اينباز در شب خيلي زيبا و تحسين بر انگيز تر از هميشه به روز شدين
موفق و منصور باشين
سلام.
متن تكان دهنده اي بود.
نفس در مردان خدا كشته شده بود كه از درد دنيا صدايي ازشون بلند نميشد!!
دعا بفرماييد.
سلام عرض شد
به قول دوستمون خدا كنه شرمنده شهدا نباشيم.
نمي دونم بچه هاي اي نسل هم كه تو ناز و نعمت بزرگ شدن مي تونن اين مسائل رو درك بكنند يا نه!
ما كه كودكيمون رو زمان جنگ گذرونديم عاجزيم از درك حقايقي كه مثل رؤيا مي مونه.
با مطلبي از همين موضوع به روزم.يا علي
با همين عكس توي مسابقه معبر شركت كرديد؟