هو الحق
سلام عليكم ...خوبيد ان شا الله ؟؟
من واقعا معذرت ميخوام بابت اينكه چند وقته كه به وبلاگ زيباتون سر نزدم ،البته سر زدم ،ولي نظر ندادم ...كوتاهي منو ببخشيد .
سخنراني خيلي جالبي بود ،از اين تيكه اش خيلي خوشم اومد :
(در مرحله دوم رسيدند به سيم خاردار يکي در گردان مالک روي سيم خاردار مي خوابدو مي گويد:"پايتان را روي من بگذاريد و رد شويد"بچه هاي بسيج پا بر روي پشتش مي گذارند و مي گذرند.او روي سيم خاردار مي ميرد.يک مين زير شکمش منفجر مي شود و شهيدش مي کند.کسي اين قدر عاشق!مگر عشق بدون شناخت مي شود!عشق بدون شناخت معنا ندارد...اين شناخت مي خواهد که يکي روي مين بخوابد....تا درک نباشد نيت ها پاک نمي شود.)
عكس روز كه تصوير شهيد همت (قبل و بعد از شهادت) بود رو ديدم ،خيلي به هم ريختم ...خيلي متاثر شدم ....كاش نمي ديدم !
به هر حال خسته نباشيد بابت نوشتن و انتخاب مطالب زيبا .ممنون .
يا علي مدد ...در پناه حق ...خيلي التماس دعا (از اون دعاهاي مخصوص)