خاطره‌اي از زبان حضرت علي عليه السلام

ملاقات پيامبر با 360 فرشته<\/h1>

... روزي، پيامبر خدا به من فرمود:

هم اينك شمارى از فرشتگان به ديدارم مي‌آيند. تو در خانه بايست و از ورود افراد هر كه باشد جلوگيرى كن .<\/h1>

چيزى نگذشت كه عمر آمد. من [به پاس وظيفه] او را به درون خانه راه ندادم . او بازگشت و دوباره آمد و تا سه بار وى را بازگرداندم .<\/h1>

ا او گفتم : رسول خدا صلي الله عليه و آله در پرده است و ميزبان شمارى از فرشتگان كه تعداد آنها چنين و چنان است .<\/h1>

سپس [منع برداشته شد و] عمر اجازه ورود يافت .<\/h1>

هنگامى كه خدمت آن حضرت رسيد عرض كرد: اى رسول خدا من چند نوبت آمده‌ام و على هر بار مرا برگردانده و گفته است: رسول خدا ملاقات ندارد و خود پذيراى دسته‌هايى از فرشتگان است ، كه تعداد آنها چنين و چنان است .<\/h1>

اى رسول خدا [پرسش من اين است كه] على از چه راهى به تعداد و شماره آنها آگاهى يافته ، آيا ايشان را با چشم ديده است؟<\/h1>

حضرت [به من] فرمود: على! او درست مى گويد، تو از كجا تعداد و شماره آنها را دانستى؟<\/h1>

گفتم : از سلام‌ها و تحيت‌هاى پى در پى آنها كه مى‌شنيدم ، شماره آنها را دانستم<\/h1>

فرمود: راست گفتى [آنها همين تعداد بوده‌اند[<\/h1>

سپس به من فرمود: تو يك شباهتى با برادرم عيسى دارى ...<\/h1>

[و عمر مى شنيد] و وقتى كه خواست از منزل خارج شود، [ناباورانه با كنايه] گفت :

$("div.commhtm img").each(function () { if ($(this).attr("em") != null) { $(this).attr("src","http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/"+$(this).attr("em")+".gif"); } });