سلام
رشيد ضامن نارنجک را کشيد و با لنگ هاي درازش خودش را به اتاقک کاهگلي درب و داغون رساند. روي پنجره هاي اتاقک به جاي شيشه، مشمع پاره و پوره کشيده بودند که باد تکانش مي داد.............