منم و پنجره و حسرت پرواز شدن
منم و سكوت و آرزوي آواز شدن
جاده اي در دل شب روي به فردا دارد
منم و جاده و اين اول آغاز شدن
سال ها بسته ي اين بند به پايم بودم
منم و ثانيه ها منتظر باز شدن
يك قدم مانده به دنياي گل و آينه ها
منم و يك قدم و آينه پرداز شدن
حرفهايم همه در حجم قفس گونه ي بغض
منم و دلهره ي غرقه در اين راز شدن
حال مي دانم"چه كسي بود صدا زد سهراب"
دعاي گوشه نشينان بلا بگرداند...