سلام بزرگوار
يلدا شب عاشقان بيدل است. يلدا شبي ست گيسو فروهشته به دامان. يلدا شب گره زلف يار است:
معاشران گره از زلف يار باز كنيد
شبى خوش است بدين قصه اش دراز كنيد
چند اين شب و خاموشي؟ وقت است كه برخيزم
وين آتش خندان را با صبح برانگيزم
گر سوختنم بايد، افروختنم بايد
اي عشق بزن در من، كز شعله نپرهيزم
صد دشت شقايق چشم، در خون دلم دارم
تا خود به كجا آخر، با خاك در آميزم
چون كوه نشستم من، با تاب و تب پنهان
صد زلزله برخيزد، آنگاه كه برخيزم
برخيزم و بگشايم ، بند از دل پرآتش
وين سيل گدازان را ، از سينه فرو ريزم
چون گريه گلو گيرد ، از ابر فرو بارم
چون خشم رخ افروزد، در صاعقه آويزم
اي سايه ! سحر خيزان دلواپس خورشيدند
زندان شب يلدا ، بگشايم و بگريزم.
دعا کنيم با تعجيل در فرج يگانه منجي عالم بشريت سياهي ها و پليديها و نفاق از جهان رخت بر بندد.