سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شلمچه
 
لینک دوستان

اشاره: نامه ای که تقدیم کاربران محترم می شود، دل نوشته ای است تکان دهنده از همسر سردارشهید حجت نعیمی(فرمانده اطلاعات و عملیات محور 1 لشکر ویژه 25 کربلا) که عظمت صبوری زنان ایران اسلامی را به تصویر می کشد که چگونه در مقابل سختی ها، صبر را همانند اسوه ی مقاومت حضرت زینب (س) در پیش گرفتند.

آقا حجت! خودت هم می دانستی که تو، گلی سرخ از گل های بهشتی! بارها تو را می دیدم که چگونه می خواهی درب زندگی که در آن حبس بودی را با شهادتت باز کرده به ملکوت سفر کنی...!حجت جان! تو رفتی و آن چه که برایم باقی گذاشتی، گل واژه های خاطراتت هست که تسلای دلم می باشد اگر چه هنوز رفتنت را باور ندارم و هر روز تنگ غروب، نگاهم را به در خانه می دوزم که شاید تو را با آن لبخند همیشگی ات ببینم که از غربت درآمدی و پای بر عمق وجودم گذاشتی

آقا حجت! سلام، اگر بگویم از روح و جسمت خبر ندارم حرف صوابی نزده ام! چون بارها وقتی به دیدنم می آیی از مکانی سبز و هودج های نور سخن می گویی! و گلخنده بر لبانت نقش بسته است!

و من می دانم که روح ستبرت از ملکوت به دیدارم می آید! و جسم مطهرت الان سبزینه هورالعظیم است. اگر چه پس از تو یارانت، هم رزمانت به من گفته اند که آب های هور گهواره شهادت تو گشتند! اما با خودم می گویم نکند روح و جسم ات در کنار هم باشند و روزی چشمان پرانتظارم به دیدنت سبز شود.

شوهرم! یادم نمی رود که چگونه بر قبله گاه عشق تمام قامت می ایستادی و نماز شب می خواندی. آن قدر سجده های آخر تو طولانی می شد که من گمان می بردم خوابت برده است! و حتی یک بار از سر عطوفت بر این حالت معنوی تو آن قدر در تعجب شدم که وقتی شانه هایت را تکان دادم به جای تکان خوردن شانه هایت، دستانم لرزید!

ناگهان صدای العفو العفو تو مرا بر سرزمین جایم میخکوب کرد!

آقا حجت! همرزمانت از شجاعت تو برایم زیاد گفته اند. آن ها به من گفته اند که تو چون کوه، در مقابل دشمن می ایستادی! نه تنها هرگز خسته نمی شدی بلکه خستگی را خسته می کردی!

همدم عزیزم! آن روز که با تو بر سفره عقد نشستم و به این سنت نبوی پای بند شدم می دانستم که عروس تو در دنیا من نیستم بلکه عروس واقعی تو شهادت است! اما چه کنم با این که می دانستم تو اهل ملکوتی اما مهرت، محبت ات آن قدر در خانه دلم نشست که همان لحظات کوتاه و معنوی با تو بودن را، برای ذخیره آخرتم غنیمت دانستم.

دلبندم! اگر تو پرواز کردی به حقت رسیده ای و من از این که تو به حقت رسیده ای خوشحالم!
هر وقت یاد تو را در سرزمین دلم زنده می کنم برای این که در دل بی قرارم تسکینی بیابم برمزار هم رزمانت یعنی حاج حسین بصیر و محمد حسن طوسی می نشینم و از آن ها با اشک دیدگانم از تو سراغ می گیرم، چون معتقدیم شهیدان را شهیدان می شناسند!سردار شهید حجت الله نعیمی

نعیمی عزیز! دلم برای مهربانی های تو تنگ شده است و دلم برای به یاد خدا بودن تو پرپر می زند! اگر چه سفارش های تو را که همیشه به من می فرمودی: بعد از رفتن من مبادا احساس تنهایی کنی و صبر پیشه کنی که خدا صابران را دوست دارد را اصلاً فراموش نکرده ام!

حجت عزیز! حالا دیگر جنگ تمام شده است، تعدادی از هم رزمانت که با تو بر خاک های جنوب به سجده عشق، پیشانی ساییده بودند از سفر بازگشتند اما گویا تقدیر آن است که من، هم همسر *1 مفقودالاثر بمانم و هم دختر مفقودالاثر*2 !
خیلی ها با دو چشمان خود انتظار یک نفر را می کشند اما من با دو چشمانم که حالا دیگر اشکی برایش نمانده انتظار دو نفر را می کشم. یعنی بابا و تو!

بابای عزیزم و آقا حجت دلاور! به هر دوی شما می گویم: خیالتان راحت باشد. هرگز از هیچ چیز و هیچ کس گلایه ای نداریم چون شما را قربانیان راه خدا می دانیم و مطمئن هستیم که با خوب کسی معامله کردیم! خریدار شما خدا بود و بس!

این ها را گفتم امّا قلب کوچک من هم چون از جنس ماده است و برای ماده ظرفیتی محدود قائل شده اند، چه کنم که آسمان دلم ابری است! بگذارید با همین کتیبه ها، ابرهای باران زای دلم را از آسمان وجودمان بزداییم. بابای عزیزم و یار دلبندم حجت جان! گاهی اوقات آن قدر نبودتان در من اثر می کند که با خود می گویم ای کاش قطره آبی بودم و به هور ملحق می شدم تا از آنجا سراغتان را بگیرم، بگویم که امان از فراق و امان از جدایی!
حجت جان! تو رفتی و آن چه که برایم باقی گذاشتی، گل واژه های خاطراتت هست که تسلای دلم می باشد اگر چه هنوز رفتنت را باور ندارم و هر روز تنگ غروب، نگاهم را به در خانه می دوزم که شاید تو را با آن لبخند همیشگی ات ببینم که از غربت درآمدی و پای بر عمق وجودم گذاشتی.
     

به امید روزی که بیایی

همسر چشم انتظارت ...

پی نوشت :
*1:پیکرسردار شهید حجت الله نعیمی سالها در مناطق عملیاتی باقی ماند تا اینکه توسط گروه تفحص شهدا در عقبه جزیره مجنون شناسایی شد و به زادگاهش "آمل" انتقال یافت. پیکر مطهر این سردار شهید چون گمنام بود غریبانه تشییع و به خاک سپرده شد.

*2: شهیدحاج عزیز اللّه باقری پدر همسر مکرمه شهید، همزمان با عملیات کربلای 1 در یک عملیات ایذایی درهور العظیم به شهادت رسیدو مفقودالاثر شد.

روحشان شاد و یادشان گرامی

منبع : تبیان 


[ یکشنبه 91/7/9 ] [ 10:6 عصر ] [ سعید(یک بجا مانده) ] [ نظرات () ]

 

امروز سی و یکم شهریور ماه است . روزی که با آغاز آن برنامه های مثلاً گرامیداشت این هفته مقدس در هر سال برگزار می شود . یک هفته ای که به قول شهید خرازی جنگ را درشت می نویسند ولی درست نمی نویسند . یک هفته همه جا جنگی می شود نمایشگاههای مختلف برپا می شود ، رسانه ملی رنگ و بوی جنگی به خود می گیرد و کلی برنامه در باره دفاع مقدس در سطح کشور به اجرا در میایید . سیما هم هر چه فیلم تکراری و خوب و بد جنگی را از آرشیو خارج نموده و برای چندمین بار به معرض تماشا می گذارد . مدیران و مسئولین کشور در این چند روز چفیه به گردن میاندازند و سعی دارند ادای رزمندگان را دربیاورند و خیلی از مسائل ریز و درشتی که همه ما با آنها آشنا هستیم . اما آیا براستی باید دفاع مقدسمان را در این یک هفته خلاصه کنیم ؟ آیا در این یک هفته می توان از هشت سال حماسه و ایثار بخوبی تجلیل و قدردانی نمود ؟ چرا گرامیداشت دفاع ما به همین یک هفته خلاصه می شود ؟ شاید بعضی ها بگویند این هفته نمادین است و نمی توان هر روز سال را برنامه داشت ، بله این حرف درست است ولی آیا باید هشت سال دفاع مقدس و شهدای آن و بازماندگانشان و جانبازان و آزادگان را به فراموشی بسپاریم و به همین هفته بسنده کنیم ؟ انتظار این است که مسئولین و مردم ما به این فراز از وصیتنامه سیاسی – الهی امام راحلمان(ره) توجه کنند که می فرماید : ... نگذارید پیشکسوتان شهادت و خون در پیچ و خم زندگی مادی گم شوند ... آیا براستی مسئولین ما به این فرمایش حضرت امام (ره) گوش کردند و بدان عمل نمودند ؟ آیا خبر از خانواده شهدا و مشکلاتشان دارند ؟ آیا حالی از جانبازان بستری در بیمارستان ها و آسایشگاه ها می پرسند ؟ آیا خبر از درد دل فرزند شهید دارند ؟ یا اینکه فقط به فکر میز و پست و مقام خویشند و بر سر ریاست و کیاست با هم دعوا دارند ؟ یا اینکه برای رسیدن به قدرت با هم به نزاع می پردازند و وظایف اصلی شان که خدمت به این نظام و مردم آنست را به فراموشی سپرده اند ؟ هر روزی که به صفحات نشریات و یا سایت ها نگاه می ندازیم چشممان به مطالبی می خورد که واقعاً مایه تأثر و تأسف است . تیترها حاکی از مشکلات مالی و اقتصادی فلان مسئول و یا دعوای جناحی این گروه و آن دسته دارد ! آیا شهدای ما برای این چیزها جانشان را فدا کردند ؟ آیا خون شهیدانمان باید اینگونه به هدر برود ؟ مگر نه اینکه ما میراث دار خون آنان هستیم و باید ادامه دهنده راه آنان باشیم ؟! پس کو آن همه وعده و وعید که قبل از سوار شدن بر مسند قدرت میدادیم ؟ آیا باید به این زودی همه آن عزیزان و یاد آنان را به فراموشی بسپاریم ؟ کجا رفت آن همه ادعا ؟ خدایا نمیدانم ما را چه شده است ! برای رسیدن به منافع مادی همه چیز را فدا می کنیم . آقامون رو خون به دل کردیم بعد هم با وقاحت می گوییم که ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند ! آیا علی زمانمان تنها نیست ؟ چقدر به فرمایشات ایشان گوش میدهیم وبه آن عمل می کنیم ؟ خدا یا نمیدانم دیگر چه بگویم ! حرف بسیار است و قلم قاصر ...

********************************************************

پی نوشت : به لینک های زیر که ویژه نامه هایی مربوط به دفاع مقدس می باشد هم سر بزنید .

حدیث حماسـه 

ویژه نامه هفته دفاع مقدس

 


[ جمعه 91/6/31 ] [ 10:33 عصر ] [ سعید(یک بجا مانده) ] [ نظرات () ]

 «ابوالفضل اسدی» به سال 1344 در اراک متولد شد و در هفتم شهریورماه 1366 در منطقه شلمچه  پنجه بر بام عرش گرفت و بر بام آسمان منزل گرفت. او را به نام «دایی ابوالفضل» می شناختند  آن چه خواهید خواند برشی است از حیات طیبه ی آن شهید عزیز

زمان جنگ در هر مرخصی که به شهر می‌آمدیم ، هر روز بعدازظهر بچه‌های جبهه در میدان مرکزی شهر اراک جمع می‌شدیم. یک روز دم‌دمای غروب و  اذان مغرب، دایی ابوالفضل به من گفت: بیا می‌خوام ببرمت یک‌جا کیف کنیم.

من اول فکر کردم می‌خواهیم برویم نماز جماعت. دنبالش راه افتادم بدون این‌که معنی حرفش را بفهمم  .

به یک مغازة کبابی رفت و پنج شش سیخ کباب خرید. باز هم بدون این که حرفی بزنم دنبالش راه افتادم. به یکی از محله‌های فقیرنشین شهر رفتیم و در خانة محقری را زد. پیرمردی در را باز کرد. از احوال‌پرسی او مشخص بود که دایی ابوالفضل را می‌شناسد. با تعارف آن مرد وارد خانه که تمامش تشکیل شده بود از یک اتاق، شدیم  .

پیرزنی در گوشه اتاق، و دو بچه حدود هفت و نه ساله عقب‌افتاده ذهنی هم در کناری بودند که با دیدن دایی به شور و شعف آمدند. بعد از این‌که کلی با آن بچه‌ها بازی کرد، دایی با دست خودش لقمه از نان و کباب درست می‌کرد و در دهان آن بچه‌ها می‌گذاشت و هی با کلمات شوخ آن ها را می‌خنداند.


خلاصه، غذا دادن به بچه‌ها تمام شد و دایی از مادر بچه‌ها خواست لباس تمیز بدهد تا لباس بچه‌ها را عوض کند. بعد از عوض کردن، لباس‌های چرک را شست و بعد از آن با دادن مبلغی پول از اندک حقوقی که بابت جبهه بود(یعنی همان دو هزار تومان در ماه که همان روزگار هم از نصف حقوق یک کارگر که در شهر خود روزی هشت ساعت کار می‌کرد هم کم‌تر بود) به آن خانواده داد و از آن محل خارج شدیم و در تمام مدت که ما در آن مکان حضور داشتیم از زبان آن پیرمرد و پیرزن که انگار از غم و غصه دو فرزند عقب‌مانده‌شان به پیری زودرس مبتلا شده بودند به جز دعا در حق ایشان چیزی نشنیدم.

بعد از خروج از آن جا گفتم دایی چه‌کار کردى؟ گفت:
به این می‌گن عشق‌بازی با خدا.

منبع: مشرق


[ دوشنبه 91/5/23 ] [ 1:2 صبح ] [ سعید(یک بجا مانده) ] [ نظرات () ]

قطعنامه 598 که در 29 تیر سال 1366 در شورای امنیت سازمان ملل تصویب شده بود، سرانجام پس از یک سال به فرمان امام خمینی (ره) رهبر کبیر انقلاب در 27 تیر سال 1367 از سوی جمهوری اسلامی رسما پذیرفته شد.

قطعنامه 598 با درایت و هوشیاری حضرت امام خمینی (ره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی پذیرفته شد. امام راحل (ره) با تغییر شیوه دفاع ، دشمنان را خلع سلاح و تلاش چند ساله ملت شهید پرور را به ثمر رساندند و با توجه به شرایط ایجاد شده در فضای سیاسی منطقه و معادلات جهانی ، این شرایط مطلوبی برای ملت ایران بود.




در 21 مرداد 1367 حضرت آیت الله خامنه ای، رئیس جمهور وقت کشور در خطبه های نماز جمعه تهران عنوان کردند: «اعلام قبول قطعنامه از طرف جمهوری اسلامی ایران دو فایده اساسی داشت: اول این که آتش بس را به صلاح انقلاب و کشور دانستیم و دوم این که با اعلام قبول قطعنامه، ماهیت رژیم عراق علی رغم ادعای صلح طلبی، آشکار شد و تحولات بعدی اصالت هر دو مصلحت را مشخص کرد... رژیم عراق در مقابل این حرکت غیر منتظره جمهوری اسلامی ایران درماند. اگر طالب پوشاندن چهره جنگ طلبانه خود بود باید آتش بس را قبول می کرد. اگر می خواست زیر بار نرود، چهره منافقانه این رژیم افشا می شد و این هر دو به نفع کشور ما بود».

*** دلایل پذیرش کامل قطعنامه 598 توسط جمهوری اسلامی ایران
کارشناسان و صاحب نظران برای پذیرش قطعنامه دلایل بسیاری ذکر می کنند که از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- مصلحت نظام جمهوری اسلامی ایران ، حضرت امام خمینی (ره) به عنوان رهبر و ولی فقیه و بر اساس اختیاری که به موجب اصل یکصدو دهم قانون اساسی داشتند، پذیرش قطعنامه را اعلام و آن را به مصلحت نظام تشخیص دادند.
- شرایط بین المللی نامساعد، به نحوی که عراق با پذیرش کلیه قطعنامه های شورای امنیت داد صلح طلبی سر می داد و در مجامع بین المللی ایران را جنگ طلب معرفی می کرد.
- شرایط جدید و پیچیده در منطقه با حضور بی سابقه نیروهای نظامی امریکا و متحدینش در خلیج فارس .
- جدی شدن مساله تحریم تسلیحاتی ایران به عنوان طرفی که قطعنامه 598 را قبول نکرده است.
-کاربرد وسیع سلاح های شیمیای توسط عراق و عکس العمل ضعیف مجامع بین المللی در این مورد.
- شرایط نامساعد در جبهه ها که منجر به عقب نشینی نیروهای نظامی ایران از بسیاری از نقاط اشغالی در داخل خاک عراق و حتی از دست دادن قسمت هایی از خاک ایران شده بود.
- یکی از مهمترین دلایل پذیرش قطعنامه 598 علاوه بر وجود عناصر مثبت در آن، فقدان عناصری بود که در قطعنامه های قبلی شورای امنیت موجود بود و منجر به رد آن ها می شد. (شورای امنیت و جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران /عباس هدایتی خمینی/دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت خارجه- 1370)
*** تفاوت های عمده قطعنامه 598 با قطعنامه های پیشین
شورای امنیت سازمان ملل متحد حدود 10 بیانیه و 10 قطعنامه در باره جنگ ایران و عراق
صادر کرد که شاخص ترین آن قطعنامه 598 بود.این قطعنامه با قطعنامه های پیشین شورای امنیت متفاوت بود. مهم ترین تفاوت آن از نظر صوری، قرار گرفتن آن در قالب فصل 7 منشور ملل متحد بود که آن را از حالت توصیه خارج و برای دوطرف جنگ لازم الاجرا می کرد. از نظر محتوایی نیز این قطعنامه از قطعنامه های پیشین جامع تر بود و در آن سعی شده بود برخی دیدگاه ها و خواسته های ایران مورد توجه قرار گیرد.
الف ) قطعنامه 598 بر خورد صحیحی با مساله کرده و به عبارت دیگر صورت مساله را درست مطرح کرده است . شورا به وظایف خود توجه داشته ، نقض صلح را احراز کرده است.
ب) قطعنامه 598 بر خلاف اسلاف خود راه حلی عملی و نسبتا جامع و عادلانه برای مساله ارایه می دهد.
ج) قطعنامه 598 تضمین هایی برای آینده و جلوگیری از تکرار تجاوز (هرچند ناقص و ناکافی)ارایه می دهد. (شورای امنیت و جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران /عباس هدایتی خمینی/دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت خارجه)
"یکی از صاحب نظران و دست اندرکاران سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در زمان صدور قطعنامه 598، "محمدجواد لاریجانی" معاون بین المللی وقت وزارت خارجه اظهار می دارد: پیش از صدور قطعنامه 598 تمامی قطب های قدرت جهان چند کار هم زمان را سازماندهی کردند: فشاری بین المللی علیه جمهوری اسلامی ایران که در آن سرزنش، تنبیه و تحریم ایران به لحاظ تسلیحاتی و اقتصادی منظور گردد، دوم حضور نظامی ترساننده ای در خلیج فارس که تمامی قدرت ها در آن شرکت داشته باشند. یک برداشت کلی این بود که زمان مداخله قدرت های بزرگ برای جلوگیری از پیروزی ایران در جنگ به نظر آن ها فرا رسیده است و نباید بیش از این فرصت را از دست داد . بدین ترتیب قطعنامه 598 در حال شکل گیری بود و از خصوصیات آن در آخرین پیش نویس ها، اقدامات تنبیهی و محدود کننده علیه جمهوری اسلامی بود. به طور هم زمان نیز نیروهای نظامی بلوک های مختلف شروع به ورود به خلیج فارس کردند."
برای روشن ساختن شرایط استراتژیک و سیاسی که منجر به پذیرش این قطعنامه از سوی جمهوری اسلامی ایران شد، ضرورت ها و دلایل اتخاذ چنین تصمیمی و نیز واکنش های داخلی به آن، چند تن از کارشناسان سیاسی و نظامی در گفت وگو با پژوهشگران ایرنا به
بیان دیدگاه ها و نقطه نظر های خود پرداختند.
"عباس ملکی" رییس موسسه "مطالعات دریای خزر" و معاون سابق وزارت خارجه شورای امنیت ضمن اشاره به پرونده حقوقی جنگ ایران و عراق می گوید: این جنگ دارای پرونده قطوری است که حدود ده قطعنامه و ده بیانیه را در بر می گیرد. اولین بیانیه در یکم مهر 1359 و آخرین آن که در مورد استفاده از سلاح های شیمیایی در حلبچه بود در اردیبهشت 1367 صادر شد. البته بیانیه آخر این پرونده تقریبا 5 سال پس از جنگ در سال 1991 در مورد تعیین آغاز گر جنگ صادر شده بود.
وی در مورد اهمیت قطعنامه 598 می افزاید: از بین همه قطعنامه و بیانیه هایی که شورای امنیت در مورد جنگ عراق علیه ایران صادر کرد، قطعنامه 598 از همه مهمتر است. این قطعنامه از جهات مختلف دارای اهمیت است.
ملکی بااشاره به ویژگی های این قطعنامه می گوید: اولین ویژگی که قطعنامه 598 داشت، این بود که تا اندازه ای نظرات ایران در آن لحاظ شده بود. در اولین قطعنامه و بیانیه ای که در مورد جنگ ایران و عراق صادر شده بود، اصلا این جنگ را جنگ ندانسته بودند بلکه بیشتر یک وضعیت توصیف شده بود که دو طرف با هم اختلاف دارند. اما در قطعنامه 598 به صورت جدی معلوم شد که این جنگ است و در جنگ یک طرف حتما آغاز گر است.
به گفته معاون وزیر سابق امورخارجه، بر اساس بند6 قطعنامه 598 از دبیر کل درخواست شده بود که ضمن مشورت با ایران و عراق، مساله تفویض کار تحقیق در باب مسولیت مخاصمه را به هیئتی بی طرف، واگذار کند که آن را بررسی کند و در حد اقل مدت ممکن به شورا گزارش دهد.
یعنی معلوم شود که کدام طرف این جنگ را شروع کرده است. زیرا عراق مدعی بود نیروهای ایرانی جنگ را شروع کردند و ما می گفتیم در یک لحظه نیروهای عراق به فرودگاه های شهرهای مختلف ما حمله کردند. این موضوع خیلی مهم بودکه مشخص شود کدام طرف مسوول آغاز مخاصمه است. همه نیروهای سیاسی کشورها به دنبال کسب پرستیژ در صحنه بین المللی هستند و برای ایران خیلی مهم بود که ثابت کند که مسولیت این جنگ با چه کسی است.
ملکی می افزاید: البته دبیر کل این کار را زود انجام نداد. قطعنامه 598 در سال 1987 ( 1366ه.ش ) تصویب شد و همانطور که پیشتر اشاره شد در سال 1991 ( 1370ه.ش )و بعد از حمله عراق به کویت دبیر کل نظر کمیته را اعلام کرد که بر اساس آن مشخص شد، علی رغم این که برخی برخوردهای مرزی بین دو کشور بوده ولی این عراق بوده است که به صورت انبوه و همه جانبه در یک روز معین به ایران حمله کرده است.
رییس موسسه "مطالعات دریای خزر" به نکته دیگری در مورد اهمیت قطعنامه 598 اشاره می کند و می افزاید: برای تدوین قطعنامه مذکور مذاکرات متعددی بین تهران و دبیر کل و نماینده ها و معاونان ایشان ازجمله "یان الیاسون " که الان وزیر امور خارجه سوئد است و "جیمیانوپیکو" انجام شد. دیپلمات های ما به صورت جدی با این دو نفر در تعامل بودند تا بالاخره آن حد اقل خواست های ایران در این قطعنامه گنجانده شود. مهم ترین موضوعی که ایران مطرح می کرد این بود که ما اعتماد نداریم اگر جنگ تمام شود عراق سرزمین هایی را که اشغال کرده است، تخلیه کند. اما در بند یک قطعنامه 598 که خیلی هم مهم بود، دو طرف ملزم به اعلام آتش بس و بازگشت بی درنگ تمام نیروها تا سرحدات بین المللی شدند و این یکی از شرایطی است که ایران را در آن مورد راضی می کرد. زیرا که در اواخر جنگ و در آستانه صدور قطعنامه 598 در سال 1366 عراق مانند ابتدای جنگ مجددا شروع به آفند(حمله) تهاجمی کرد و بخش هایی از اراضی کشورمان را در جنوب و جنوب غرب در اختیار گرفت. از طرفی تاسیسات نفتی ایران نیز مورد حمله قرار گرفته بود، به طوری که در سال 1986 به بیش از صد نفتکش ایرانی حمله شد و این حساسیت زیادی ایجاد کرده بود.

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 91/4/27 ] [ 10:24 عصر ] [ سعید(یک بجا مانده) ] [ نظرات () ]

 

وقتی گلوله از بازویم عبور کرد و خورد به پهلویم، یاد پهلوی مادرم فاطمه افتادم و حس غریبی از همه یازهراء هایی که گفته بودم ریخت توی دلم

به گزارش رزمندگان شمال، روایت شیدایی که خواهید خواند؛ جانبازِ محقق غلامعلی نسائی، 16 سال پس از شهادت سید مجتبی علمدار در گفتگو با رزمنده ی جانباز؛ رضا علیپور جانشین سید مجتبی در گروهان سلمان به رشته تحریر درآورده است:

 

ادامه مطلب...

[ شنبه 91/4/10 ] [ 1:0 صبح ] [ سعید(یک بجا مانده) ] [ نظرات () ]

 

داشت صبح می‌شد . از دیشب که عملیات کرده بودیم و خاکریز را گرفته بودیم داشتیم با دوستم سنگر درست می‌کردیم . بسیجی نوجوانی آمد و گفت: «اخوی ! من نگهبانی می‌دادم تا حالا، می‌شه توی سنگر شما نماز بخونم؟» به دوستم آرام گفتم: «ببین، از این آدم‌های فرصت‌طلبه ، می‌خواد سنگر ما رو صاحب بشه.» آرام زد به پهلویم و به نوجوان گفت: «خواهش می‌کنم بفرمایید.» از سنگر آمدیم بیرون و رفتیم وضو بگیریم . صدای سوت … خمپاره … سنگر … بسیجی نوجوان … شهادت ... دوستم می‌گفت: « خیلی فرصت‌طلب بود »


[ یکشنبه 91/3/21 ] [ 10:27 عصر ] [ سعید(یک بجا مانده) ] [ نظرات () ]

بنام خدای شهیدان
با عرض سلام خدمت همه دوستان گرامی
ضمن تسلیت سالگرد ارتحال جانگداز رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(ره)
در این مجال و به مناسب این ایام گوشه های از وصیت شهیدان عزیز در خصوص
آن عزیز سفر کرده را با عنوان حضرت امام(ره) در کلام شهیدان که از منابع
مختلف گردآوری شده را تقدیم شما خوبان می نمایم .
انشاءالله همه ما مشمول شفاعت حضرت امام(ره) و شهیدان عزیز قرار گیریم .


گل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شما

شهید مهدی باکری
سلام بر روح خدا نجات دهنده ما از عصر حاضر، عصر ظلم و ستم، عصر کفر و الحاد، عصر مظلومیت اسلام و پیروان واقعی اش . عزیزانم اگر شبانه روز شکرگزار خدا باشیم که نعمت اسلام و امام را به ما عنایت فرمود، باز کم است . آگاه باشیم که سربازان راستین و صادق این نعمت شویم، خطر وسوسه های درونی و دنیافریبی را شناخته و برحذر باشیم که صدق نیت و خلوص در عمل تنها چاره ساز ماست . ای عاشقان اباعبدالله بایستی شهادت را در آغوش گرفت، گونه ها بایستی از حوادث و شوقش سرخ شود و ضربان قلب تند بزند . بایستی محتوای فرامین امام را درک و عمل نمائیم تا بلکه قدری از تکلیف خود را در شکرگزاری بجا آورده باشیم . وصیت من به مادر و خواهر و برادرانم و اهل فامیل . بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست، همیشه به یاد خدا باشید و فرامین خدا را عمل کنید . پشتیبان و از ته قلب مقلد امام باشید، اهمیت زیادی به دعاها و مجالس یاد اباعبدالله و شهدا بدهید که راه سعادت و توشه آخرت است .

************
شهید سید اهل قلم مرتضی آوینی
وجود امام خمینی و برکات آن را تنها کسانی می توانند حقیقتا درک کنند که در جست و جوی تاریخ تحول باطنی انسان بر کوه، زمین - که خاستگاه تحولات ظاهری، اجتماعی و اقتصادی و سیاسی حیات او نیز هست - به تاریخ انبیا رجوع می کنند . هم آنانند که در وصف امام خمینی می گویند: «او بت شکنی دیگر از تبار ابراهیم بود» و یا برای تبیین حقیقت مبارزه او با طاغوت به داستان موسی و فرعون در قرآن رجوع می کنند و یا برای بیان شیوه مبارزه او در برابر دشمنان انقلاب اسلامی به واقعه کربلا باز می گرداند . خود او هم حتی یک بار نشد که برای تبیین افعال و سیاست های خویش، مردم را به تاریخ های مصطلح رجوع دهد . حتی برای یک بار نگفت «من آمده ام تا ایران را به توسعه اقتصادی برسانم » او خود را در برابر «احیاء حیات باطنی بشر» مکلف می دانست و می فرمود که چون باطن انسان ، حیات یابد امور مربوط به دنیای او هم اصلاح خواهد شد .

 ************
شهید علی تجلایی
درود به رهبر کبیر انقلاب امام امت و نائب بر حق امام زمان (عج) و فرزند حسین (ع) و امید مستضعفان و امید بینوایان و پدر یتیمان و فرزندان شهداء، سلام بر تو ای آیت خدا و این حجت زمان سلام و درود محمد و آل محمد (ص) بر تو باد که ملت ما را از خواب غفلت چندین ساله بیدار کردی و هدف ما را دراین نهضت به ما نشان دادی و طریق وصول به هدف را و سکوت را و راه قیام و انقلاب را و راه میدان و مبارزه را شناساندی . ای امام و ای رهبر امت و ای پدر روحانی که با بیان خود نفس طاغوتی ما را تزکیه نمودی، بدان «تا آخرین قطره خونی که در بدن دارم و تا آخرین دم حیاتم مقلد و ماموم تو هستم به خدا سوگند یک لحظه از این عهد و پیمانی که با تو بسته ام نظرم برنخواهد گشت و آخرین خونی که از بدنم بیرون ریزد نقش خمینی رهبر خواهد بست . زیرا که من این وفاداری را از مکتب کربلا، از پرچمدار اباعبدالله (ع) آموخته ام و عینیت این وفاداری را از سیدمان و مولایم شهید آیة الله بهشتی آموخته ام . ای امام امت و ای امید مستضعفان بدان که من مقلد و مطیع امر تو که همان اطاعت از رسول خدا محمد (ص) است می باشم و تا آخرین قطره خونم سرباز تو و تو فرماندهم خواهی بود .

************
شهید محمد ابراهیم همت

جهل حاکم بر یک جامعه، انسان ها را به تباهی می کشد و حکومت های طاغوتی مکمل این جهل اند . شاید قرن ها طول بکشد تا انسانی از سلاله پاکان متولد شود و بتواند رهبری یک جامعه سردرگم و سر در لاک خود فرو برده را در دست گیرد و امام تبلور سلاله ادامه دهندگان راه امامت و شهامت و شهادت است .

**********

لطفاً بقیه را در ادامه مطلب مطالعه فرمایید .

ادامه مطلب...

[ شنبه 91/3/13 ] [ 12:59 عصر ] [ سعید(یک بجا مانده) ] [ نظرات () ]

 



یاد 96 شهید گمنام و همه شهدای عزیز هشت سال دفاع مقدس گرامی باد


[ جمعه 91/3/12 ] [ 7:31 عصر ] [ سعید(یک بجا مانده) ] [ نظرات () ]

سردار شهید ناصر بهداشت، فرمانده گردان حمزه سیدالشهدا لشکر25 کربلا + تصاویر منتشر نشده
می روم تا امام زنده بماند و همچنان جلودار کاروان باشد. میروم تا قلب خود را از عشق خدا پر کنم و با یاد او روحم را آرامش دهم...
شب خواستگاری وقتی پای صحبت به جزئیات مراسم و ازدواج کشیده شد مادرم از ناصر پرسید که برای مراسم عقد عروس چه لباسی بر تن کند ؟ شهید بزرگوار در جواب مادرم فرمودند:
لباسی که بتواند در روز تشیع جنازه من هم همان را بپوشد... 

همه اونایی که روزگاری در لشکر 25 کربلا به سر می بردند ناصر بهداشت رو می شناسند مخصوصاْ گردان حمزه ای ها که همه خودشون رو یه جورایی مدیون آقا ناصر می دونن. تصمیم گرفتم یه گریزی به احوالات آقا ناصر بزنم، تا حداقل یه حق کوچکی رو ادا کرده باشم...

ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 91/3/4 ] [ 12:4 عصر ] [ سعید(یک بجا مانده) ] [ نظرات () ]

گروه «حماسه و مقاومت» خبرگزاری فارس

حضرات آقایان! در هر نقطه که هستید مردم را برای جنگ و درگیری با آمریکا و اذناب خونخوارش چون رژیم عراق آماده کنید که جنگ، جنگ است و عزت و شرف میهن و دین ما در گرو همین مبارزات است و میهن عزیزتر از جان ما، امروز منتظر است تا یکایک فرزندان خود را برای نبرد با باطل مهیا سازد. ما برای میهن عزیزمان تا شهادت یکایک سلحشوران ایران زمین مبارزه می‌کنیم و پیروزی ما حتمی است.
«امام خمینی(ره)، 5 مهرماه 1359، صحیفه نور، جلد 13، ص 98»

****************************************************

خبرگزاری فارس: شناسنامه عملیات «الی بیت المقدس»

*شناسنامه عملیات

 

نام عملیات: الی بیت‌المقدس (بر اساس طرح عملیاتی «کربلا_ 3»)

رمز: یا عی بن ابی طالب (ع)، برای مراحل 1 تا 3، برای مرحله پایانی؛ یا محمد بن عبدالله (ص).

منطقه: غرب رودخانه کارون و شهرستان خرمشهر

مدت: 9 اردیبهشت تا سوم خرداد 1361 هجری شمسی

هدف: آزاد‌سازی شهرهای خرمشهر، هویزه، دشت جفیر، پادگان حمید و جاده اهواز _خرمشهر؛ خارج ساختن شهرهای اهواز، حمیدیه، سوسنگرد و جاده اهواز _ آبادان از برد آتش توپخانه سپاه سوم دشمن؛ تامین مرز بین‌المللی.

سازمان عمل کننده: سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی.

مرحله اول عملیات: عملیات در ساعت 24 شامگاه پنجشنبه 9 اردیبهشت 1361 با سه قرارگاه عملیاتی قدس، فتح و نصر به فرماندهی قرارگاه مرکزی کربلا آغاز شد و رزمندگان قرارگاه‌های فتح و نصر، ضمن عبور از رودخانه کارون موفق شدند به جاده اهواز_‌خرمشهر دست یابند.

مرحله دوم عملیات: در این مرحله که در ساعت 21.30 روز پنجشنبه 16 اردیبهشت 1361 آغاز شد، رزمندگان قرارگاه‌های عملیاتی فتح و نصر در محور حسینیه به نوار مرزی رسیدند.

بنابراین دشمن مجبور شد از شهر اشغالی هویزه، پادگان حمید و دشت جفیر سریعا به داخل خاک عراق عقب‌نشینی کند.

مرحله سوم عملیات: مرحله سوم در ساعت 22 روز یکشنبه 19 اردیبهشت 1361 آغاز شد و هرچند تلفات و خسارات سنگین بر دشمن وارد آمد، لیکن هوشیاری و تمرکز یگان‌های عمدتا زرهی سپاه سوم ارتش بعث در خطوط پدافندی، موجب شد رزمندگان نتوانند به اهداف تعیین شده دست یابند.

مرحله چهارم عملیات: در این مرحله از عملیات که با سه قرارگاه عملیاتی فتح، نصر و فجر در ساعت 22.30 روز شنبه 1 خرداد 1361 آغاز شد، نیروهای عمل کننده موفق شدند پس از محاصره خرمشهر و اسیر کردن نیروهای دشمن، این شهر را در ساعت 11 صبح روز دوشنبه 3 خرداد 1361 (پس از 575 شبانه روز اشغال) آزاد کنند.

میزان شهیدان و مجروحان خودی: موفقیت این عملیات حاصل فداکاری همه رزمندگان ارتشی، سپاهی، بسیج و جهاد سازندگی شرکت کننده در نبرد، به ویژه ایستادگی و از جان گذشتگی حدود 6000 شهید و 24000 مجروح می باشد.

نتایج: دستیابی به کلیها اهداف عملیات

وسعت منطقه آزاد شده: 5380 کیلومتر مربع

تلفات ارتش بعث: 16000 کشته و مجروح، 19000 اسیر.

انهدام تجهیزات دشمن: حدود 550 دستگاه تانک و نفربر زرهی، 53 فروند هواپیما، 50 دستگاه خودرو، 3 فروند هلی‌کوپتر و ...

غنائم: حدود 50 دستگاه تانک و نفربر، 300 خودرو، 30 قبضه توپ و ...

مشروح وقایع نبرد الی بیت‌المقدس: به دنبال مباحث گسترده و بررسی‌های فراوانی که در بین فرماندهان عالی رتبه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت، سرانجام از سوی «قرارگاه مرکزی کربلا» مرکز فرماندهی مشترک نیروهای سپاه و ارتش، ماموریت و اهداف طرح عملیاتی «کربلا _ سه»، به منظور کار در مناطق اشغالی جنوب خوزستان به شرح ذیل اعلام گردید:

*ماموریت:

نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، متشکل از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ماموریت دارند که در ساعت (س) روز (ر) در منطقه عمومی جنوب رودخانه کرخه کور و غرب رودخانه کارون «تک» نموده و ضمن انهدام نیروهای موجود دشمن و آزاد‌سازی شهرهای «خرمشهر» و «هویزه»، خط مرز بین‌المللی را تامین و از حمله مجدد احتمالی به ایران جلوگیری به عمل آورند.

اهداف:

1_ انهدام نیروی دشمن حداقل با استعداد‌ی بیش از دو لشکر

2_ آزاد‌سازی شهرهای خرمشهر، هویزه و پادگان حمید

3_ آزاد‌سازی حدود شش هزار کیلومتر مربع از سرزمین‌های اشغالی

* منظور:

1_ خارج نمودن شهرهای اهواز، حمیدیه و سوسنگرد از برد توپخانه دشمن

2_ ترمیم مرزهای بین‌المللی و رفع اشغال اراضی کشور

3_ آزاد شدن جاده مواصلاتی اهواز_ خرمشهر و خارج شدن جاده اهواز_ آبادان از زیر برد توپخانه دشمن

شهید غلام حسین افشردی (معروف به حسن باقری) فرمانده قرارگاه عملیاتی نصر سپاه، در خصوص مشخصات منطقه عملیاتی برگزیده از سوی قرارگاه مرکزی کربلا برای اجرای طرح عملیاتی «کربلا _ سه» می‌گوید:

«... با توجه به مناطقی که تا آن موقع در خوزستان آزاد شده بود، طبیعتا عرصه حمله بعدی ما، منطقه جنوب کرخه کور و غرب رود کارون بود.

وسعت این منطقه، در مقایسه با منطقه عملیاتی شمال شوش و غرب دزفول در فتح مبین، بیش از دو برابر بود؛ یعنی ما در فتح مبین روی زمینی کار کردیم که حدود دو هزار کیلومتر مربع وسعت داشت؛ حال آنکه این بار در منطقه‌ای با وسعت حدود شش هزار کیلومتر مربع با دشمن مواجه بودیم... به خصوص که شرایط مناسبی برای کار کردن در این منطقه وجود نداشت. منطقه عمدتا محصور در بین دو رودخانه بود: در ساحل رود کرخه کور، دشمن به رودخانه چسبیده بود و در رودخانه دیگر [کارون] که دشمن در قسمت‌هایی با ساحل فاصله داشت، عرض رودخانه بیش از آن بود که به راحتی اجازه هر نوع فعالیتی را در غرب آن به نیروهای خودی بدهد.»

شهید علی صیاد شیرازی، فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران، درباره علل و عوامل گزینش منطقه مزبور برای اجرای طرح عملیاتی «کربلا _ سه» می‌گوید:

«... بعد از عملیات فتح مبین، روحیه‌ای عالی بر رزمندگان اسلام حاکم بود. قوت و اطمینان برای ادامه نبرد داشتیم و پیروزی را حتمی می‌دانستیم. می‌توانم بگویم یکی از دلایلی که موجب شد بعد از عملیات فتح مبین دست به یک اقدام جسورانه بزنیم و منطقه‌ای را به عنوان عرصه نبرد طراحی کنیم که حدود شش هزار کیلومتر مربع وسعت داشت، این بود که از هر نظر احساس قوت و قدرت می‌کردیم...

در آن زمان، بیشتر از همه، بعد روحی و روانی بود که حاکم می‌شد و درست عکس همین حالات را در دشمن می‌دیدیم؛ یعنی به تناسب روحیه و توانمندی‌‌ای که در جبهه حق به وجود می‌آمد، جبهه باطل ضعیف می‌شد و در موضع انفعالی قرار می‌گرفت. این دلیل پیروزی ما بود.»

* علل انتخاب منطقه

پس از آزاد‌سازی مناطق غرب رودخانه کرخه در عملیات فتح‌مبین، منطقه عمومی غرب رودخانه کارون یعنی آرین منطقه اشغالی جبهه جنوب که همچنان در دست دشمن قرار داشت، در روند سلسله عملیات‌های آزاد‌‌سازی مناطق اشغالی قرار گرفت. برخلاف گذشته که در زمینه انتخاب منطقه برای عملیات، گاهی بین فرماندهان نظامی اختلاف‌نظر به وجود می‌آمد، در مورد این منطقه اتفاق‌نظر کاملی وجود داشت، به همین دلیل، بلافاصله پس از اتمام عملیات «فتح مبین» مقدمات اجرای عملیات الی بیت‌المقدس فراهم شد.

در اجرای عملیات جدید از آن جهت بر سرعت عمل تاکید می‌شد، که دشمن اطمینان داشت آزاد سازی این منطقه هدف عملیات بعدی جمهوری اسلامی است، لذا سهل‌انگاری‌ در این امر، افزایش آمادگی دشمن و دشوار‌تر شدن کار نیروهای خودی برای رسیدن به اهداف را در پی داشت. ضمن این که دشمن از مدت‌ها پیش بر اقدامات پدافندی خود در این منطقه افزوده بود.

با آن که فرماندهان نظامی، منطقه غرب کارون را برای عملیات انتخاب کرده بودند، ولی هنوز نگرانی‌هایی وجود داشت؛ محسن رضایی میرقائد فرمانده کل وقت سپاه در این باره گفته است:

«... همچنان، از نظر تاکتیکی، این نگرانی وجود داشت که [آیا] دشمن در پشت جاده اهواز _ خرمشهر در مقابل ایستگاه حسینیه به لحاظ استحکامات و استعداد از چه موقعیتی برخوردار است؟ این نگرانی با به دست آوردن اطلاعات از عمق [منطقه استقرار] دشمن و همچنین پیدا کردن یک منطقه استراتژیکی ‌عملیاتی که کلید منطقه بود، برطرف شد: منطقه جنوب صحرای کوشک تا شمال ایستگاه حسینیه، قلب منطقه بود که با تسلط بر این منطقه، می‌توانستیم برای دشمن مشکل ایجاد کنیم. در این منطقه لشکر 3 زرهی به عنوان احتیاط، لشکر 11 و تیپ 48 در خرمشهر و لشکرهای 5 مکانیزه و 6 زرهی در شمال منطقه (دشت جفیر) مستقر بودند. دوگانگی ماموریت احتیاط‌های دشمن، ما را از اهمیت منطقه آگاه کرد. ما چنین پیش‌بینی می‌کردیم که در صورت دستیابی به این منطقه، می‌توانیم:

1_ عقبه لشکرهای 5 و 6 را تهدید کنیم؛ چون دشت جفیر، به منزله تمامی عقبه دشمن محسوب می‌شد.

2_ پیشروی به سمت بصره را تسهیل کنیم.

3_ نسبت به خرمشهر و انجام تک احاطه‌ای در این منطقه، از موقعیت سرکوب برخوردار شویم.»


[ شنبه 91/2/30 ] [ 10:44 عصر ] [ سعید(یک بجا مانده) ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By salehon :.

درباره وبلاگ

خورشید اینجا عشق اینجا گنج اینجاست/ مهمانسرای کربلای پنج اینجاست/ این خاک گلگون تکه ای از آسمان است/ اینجا عبادتگاه فوجی بی نشان است
موضوعات وب
طراح قالب
امکانات وب


بازدید امروز: 37
بازدید دیروز: 39
کل بازدیدها: 1420694