• وبلاگ : شلمچه
  • يادداشت : بسيجي لبخند بزنه !!؟
  • نظرات : 4 خصوصي ، 45 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     

    با سلام خدمت دوست بزرگوارم

    همونطوريكه مستحضريد يكشنبه 11/آذرماه/86 نقد وبلاگ بنده ست . خيلي خوشحال ميشم كه شما را در جلسه نقد وبلاگم زيارت كنم . لذا بدينوسيله از شمادوست بزرگوار دعوت مي کنم تا در جلسه نقد شركت فرمائيد .

    به اميد ديدار.. موفق باشيد.. يا علي مدد

    يکشنبه 11/9/86 ساعت 17 الي 19 - خيابان سيد جمال الدين اسد آبادي ( يوسف آباد ) - خيابان 21 - پارک شفق - فرهنگسراي دانشجو - سراي کتاب

    راه رسيدن به آرمان شهر دين

    شهيدان بر سر ميثاق جان استوار ماندند،امت تا پاي جان از راه

    رهبر دفاع وحمايت كردند.جانبازان روز وشب از سرشيدايي در سنگر باور ماندند.محراب ها غرق درخون شدند تا مهر دين فروزان بماند.سينه هاي عشق سپر تيغ ونفاق ،ريا و زور بيگانه شدند.دستهابراي خروج از استيلاي استعمار ،عََلم شدند.قامتها براي پايداري ركوع وسجود ،عزت واستقلال ،گلگون شدند.

    تا ما بمانيم وبرادامه اين راه سرخ ، دوام بخشيم واگر نه خود را نبخشيم.

    آيا ميشود گفت: ابر وباد و مه و خورشيد وفلك در كارند

    تا تو ناني به كف آري وبه غفلت نخوري

    سلام دوست عزيز

    وبلاگ بسيار خوبي داري

    من با اجازه لينكتون كردم

    به من هم سر بزنيد

    خوشحال ميشم.

    فکر بلبل همه ان است که گل شد يارش

    گل در انديشه که چون اشفه کند در کارش

    سلام ممنونم که بهم سر زديد و شرمنده ام که دير سرزدم

    من اگه يه بسيجي بودم سعي ميکردم مثل آقام سيد علي که لبخند زيبايي روي لباش داره لبخند بزنم

    سلام دوست عزيز

    بسيج که بنا به فرموده حضرت امام (ره)به مدرسه عشق معروف است تاريخي پرفراز و نشيب اما بسيار پر افتحار و بالنده دارد، تاريخي که توانست نامي پرافتخار در برگ هاي روزگار به ثبت برساند.

    پاينده باشيد

    يا علي

    با تقديم سلام و احترامات خدمت خواهران و برادران بسيج
    کليپ صوتي هديه ي هفته ي بسيج (امدادهاي غيبي) حجت الاسلام انجوي نزاد
    http://tollabrv.persiangig.com/audio/rv-persianblog-HafteBasijMobarak.wma

    پروردگارا امام زمانمان(عج) را به فرياد شيعيانش برسان.آمين.
    اللهم عجل في فرج مولانا صاحب الزمان(عج).
    کربلايي و عاشورايي باشيد.
    يا اميرالمومنين، حيدر(ع) مدد.

    سبك بالان خراميدند و رفتند
    مرا بيچاره ناميدند و رفتند

    سواران لحظه اي تمكين نكردند
    ترحم بر من مسكين نكردند

    سواران از سر نئشم گذشتند
    فغان ها كردم، اما برنگشتند

    اسير و زخمي و بي دست و پا من
    رفيقان، اين چه سودا بود با من؟

    رفيقان، رسم هم دردي كجا رفت؟
    جوان مردان، جوان مردي كجا رفت؟

    مرا اين پشت، مگذاريد بي پاك
    گناهم چيست، پايم بود در خاك

    اگر دير آمدم مجروح بودم
    اسير قبض و بست روح بودم

    در باغ شهادت را نبنديد
    به ما بيچارگان زان سو نخنديد

    رفيقانم دعا كردند و رفتند
    مرا زخمي رها كردند و رفتند

    رها كردند در زندان بمانم
    دعا كردند سرگردان بمانم

    شهادت نردبان آسمان بود
    شهادت آسمان را نردبان بود

    چرا برداشتند اين نردبان را؟
    چرا بستند راه آسمان را؟

    مرا پايي به دست نردبان بود
    مرا دستي به بام آسمان بود

    تو بالا رفته اي من در زمينم
    برادر، روسياهم، شرمگينم

    مرا اسب سپيدي بود روزي
    شهادت را اميدي بود روزي

    در اين اطراف، دوش اي دل تو بودي!
    نگهبان ديشب، اي غافل تو بودي!

    بگو اسب سپيدم را كه دزديد
    اميدم را، اميدم را كه دزديد

    مرا اسب چموشي بود روزي
    شهادت مي فروشي بود روزي

    شبي چون باد بر يالش خزيدم
    به سوي خانه ي ساقي دويدم

    چهل شب راه را بي وقفه راندم
    چهل تسبيح ساقي نامه خواندم

    ببين اي دل، چقدر اين قصر زيباست
    گمانم خانه ي ساقي همين جاست

    دلم تا دست بر دامان در زد
    دو دستي سنگ شيون را به سر زد

    اميدم مشت نوميدي به در كوفت
    نگاهم قفل در، ميخ قدر كوفت

    چه درد است اين كه در فصل اقاقي؟
    به روي عاشقان در بسته ساقي

    بر اين در،‌ واي من قفلي لجوج است
    بجوش اي اشك هنگام خروج است

    در ميخانه را گيرم كه بستند
    كليدش را چرا يا رب شكستند؟!

    دعا كردند در زندان بمانم
    دعا كردند سرگردان بمانم

    من آخر طاقت ماندن ندارم
    خدايا تاب جان كندن ندارم

    دلم تا چند يا رب خسته باشد؟
    در لطف تو تا كي بسته باشد؟

    بيا باز امشب اي دل در بكوبيم
    بيا اين بار محكم تر بكوبيم

    مكوب اي دل به تلخي دست بر دست
    در اين قصر بلور آخر كسي هست

    بكوب اي دل كه اين جا قصر نور است
    بكوب اي دل مرا شرم حضور است

    بكوب اي دل كه غفار است يارم
    من از كوبيدن در شرم دارم

    با سلام

    وبلاگ جالبي داريد

    ان شا الله موفق باشيد

    به ما هم يه سري بزنيد

    اگر با تبادل لينک موافق بوديد خبر بدهيد

    يا علي...

    پاسخ

    بنام خدا - باسلام - ممنون که سر زديد - سعي زيادي کردم تا بتونم وارد وبلاگتون شوم ولي مثل سايت هاي فيلتر شده اجازه دسترسي داده نشد - نمي دونم دليلش چيه - اگر آدرس ديگري داريد بفرماييد تا خدمت برسم - موفق باشيد - التماس دعا

    با سلام و عرض احترام خدمت شما دوست بزرگوار

    در ادامه سلسله جلسات نقد وبلاگها ، اين هفته با نقد وبلاگ حاج حميد(hajhamid.com) در خدمت شما دوست گرامي هستيم . لذا بدينوسيله از جنابعالي جهت شرکت در اين جلسه دعوت بعمل مي آيد. پيشاپيش ازحضور گرم و صميمي شما تشكر و قدر داني مي شود .

    وعده ديدار ما :

    يکشنبه 11/9/86 ساعت 17 الي 19 - خيابان سيد جمال الدين اسد آبادي ( يوسف آباد ) - خيابان 21 - پارک شفق - فرهنگسراي دانشجو - سراي کتاب

    با تشکر . روابط عمومي

    سلام

    چقدر اون زمونا خوب بود

    ولي الان واقعا چي مونده برا لبخند زدن ؟!
    التماس دعا

    سلام

    دلم خوش است كه نامم كبوتر حرم است. برا همين لبخند مي زنم.

    اما داداش لبخند من و امثال من يعني شما با خنده ديروزيك دريا فاصله داره .

    لبخنده بسيجي ديروز! سوز دارد و وظيفه داريم اين سوز را منتقل كنيم.

    و بسيجي امروز ! لبخند مي زند كه توفيق پوشيدن رداي فاخر شهيدان را بر تن دارد.

    بر گل خنده زيباي شهيدان بسيجي صلوات.

    يازينب

    هو الحق

    سلام عليكم ...خوبيد ان شا الله ؟ نوشته زيبايي بود و حرف دل همه ما !

    اما من ميگم كه هنوز هم خيلي چيزا هست كه يه بسيجي ميتونه ،بهش لبخند بزنه ...درسته كه خيلي چيزا آدمو زجر ميده و آب ميكنه ...اما برمي گردم به اون زماني كه توي كل دنيا ،فقط سه نفر مسلمون بودند ،اما به عشق خدا در آن دنياي كفر زيستند و لبخند زدند ...مبارزه كردند و نتيجش هم ديدند .زمان ما هم همين طور شده ،بايد مبارزه كرد تا نتيجشو ديد !

    من خودم رو يه بسيجي نمي دونم ،اما به خيلي چيزا لبخند مي زنم ،مثلا حس حضور خدا توي قلبم بعد از توبه و بازگشت !! ديدن گنبد طلايي امام رضا (ع) و حس امام رضا (ع) توي حريم رضوي ! يه لبخند امام خامنه اي (حفظه الله ) كه به تموم سختي هاي عالم مي ارزه !!ديدن شهداي زنده همين دوران ،(نمونش خود شما ،آقاي احمديان و....)كه هنوز هم سنگرشون رو حفظ كردند.ديدن آدمايي كه زميني نيستند و در آسمان سير مي كنند !! ديدن اشكايي كه از شرم خدا توي شب هاي قدر ريخته ميشه !!ديدن اشكايي كه براي عزاي امام حسين(ع) ريخته ميشه !سينه زني توي تاريكي روضه ها و..............

    هنوز هم مي توان لبخند زد ،فقط بايد خدا را ديد و ديگر هيچ !!

    راستي اگه لايق باشم مشهد نائب الزياره بودم و به نيتتون نماز هم خوندم .

    با مطلبي در مورد مشهد ،به روز هستم .خوشحال ميشم سر بزنيد .

    يا علي مدد و در پناه حق ....التماس دعا

    سلام بر شما

    به دنبال سوالي كه فرمودين : 10ساله كه افتخار بسيجي بودن با غرور و سربلندي نصيبم شده . در زماني كه به سر مي بريم بعنوان يك بسيجي

    من به غيرت و همت برادران و حجاب وعفت خواهران ديني ام لبخند ميزنم

    به بهشت زهرا . بهشت گلگون كفنان دفاع مقدس كه رشادت وصداقت و

    ايمان بارزترين صفت وجوديشان بود لبخند ميزنم .

    و لبخند من به وجود ساحت مقدس حضرت ولي عصر والزمان (عج) است

    كه احساس ميكنم هميشه و هرلحظه با ماست .

    التماس دعا دارم .

    + يه عاشق خدا و بنده هاش 
    بسم الله ،سلام مومن خدا،بازم توفيقيست تا جوياي حال يه بنده خدا بشم!!!انشاالله همانگونه که خدا گفته زندگي ميکنيد:در اوج توکل و اميد و شادابي و پيرو دستورات ديني.
    منم روزهائي موفقتر از پيش برات آرزومندم.
    ..اگه نگران من بودي که قاطي دارم و يا...،بيخيال باش!همين لحظه اي که دارم مينگارم محبتي سوزان و عميق را برات که شيعه’ علي(ع) هستي تقديم ميکنم و نظر خوب يا بد ديگران تاثيري در اين پاکي و شادابي نداره!!!يعني وظيفه دارم بندگان خدا رو دوست داشته باشم همين. همه’ دوستانتون رو دعا کنيد.خير پيش و يا حق
    وبلاگم رو حدس ميزنيد؟
    [گل][گل][گل]
    پاسخ

    بنام خدا - سلام دوست عزيز - ممنون که سر زديد - بيست سوالي طرح کرديد - به نظرم يه بار ديگه بايد تشريف بياريد و نام وبلاگتونو بفرماييد - منتظر هستم - موفق باشيد - التماس دعا

    سلام عليکم

    جانا سخن از نهاد ما ميگويي...

    خيلي حرفا ميخواستم بزنم گفتم درست نيست اينجا مطرح شه

    شايد يه وقت تو وبم نوشتم

    کاش همينجا ختم ميشد

    فقط همين تک مصرع از آقا رو ميگم: ز پاره هاي دل من شلمچه خونين است ...

    دعا بفرمائيد

    يا زهرا (س)

    سلام...

    حرفاتونو قبول دارم،اين زمونه خيلي چيزهاست كه اشك آدمو در مياره ولي...

    هنوز هستند اميدهايي كه آدم وقتي بهشون فكر مي كنه لبخند مي زنه...

    مثل شهداي زنده...

    همين!

    يا علي

     <      1   2   3      >