• وبلاگ : شلمچه
  • يادداشت : شهيد همت
  • نظرات : 1 خصوصي ، 43 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     

    آنان به مرگ وام نداشتند

    آنان كه زندگي را لا جرعه سر كشيدند

    آنان كه ترس را

    تا پشت مرزهاي زمان راندند

    آنان به مرگ وام نداشتند...

    سلام تنها به اين بسنده مي كنم به اميد اين كه روزي دستگير مانباشند

    بااجازه تون لينكتون كردم خيلي دوست دارم شما هم لينكم كنيد

    ختما دوباره سر مي زنم

    + اسمان 

    و يا متني رو بهم ميدادند كه بخونم و سخنراني ايشون بود و يا همين امشب بارها اسم اين وبلاگ رو در لينك وبهاي دوستان كه سر مي زنم ديده بودم اما هيچ وقت فرصت نشده بود سر بزنم يك دفعه خودم هم نمي دونم چي شد كه كليك كردم و اين مطلب را ديدم اين دو هفته واقعا سرم شلوغ بود و خيلي مشكلات داشتم و يك دفعه مطلب به اين زيبايي از حاجي اومد جلوي چشمام!!!

    اصلا ادم پر حرفي نيستم خصوصا در نت و وب ها اما دلم نيامد اينها رو ننويسم ديدم حيفه شهدا واقعا زنده اند اقاي خامنه اي هم يه جمله دارن كه شهدا زنده اند چشمانت را باز كن تا ببيني !!!

    بياييد چشمانمان را باز كنيم و از شهدا كمك بخواهيم و بخواهيم برايمان دعا كنند كه :

    الهم عجل لوليك الفرج

    پاسخ

    بنام خدابا سلامممنون كه به من سر زديد و احساس قلبي تونو به زيبايي بيان كرديد .دعا كنيد ما شرمنده شهدا نشويم .شهيد همت واقعاً مال اين دنيا نبود و اگر مي موند ظلم بزرگي در حقش بود .موفق و سربلند باشيد .باز هم به من سر بزنيد .التماس دعا
    + اسمان 

    به نام خدا

    سلام

    خلاصه مي گويم به يقين رسيده ام بارها و بارها كه شهدا زنده اند نمونه اش شهيد همت!! از اول مهر امسال خيلي جدي تر از قبل با ايشون اشنا شدم تمام كتاب هاي راجع بهشان را خوندم عكسي نبود كه ازش پيدا نكنم و غيره و بارها ازش كمك خواستم و به عينه ديدم كه كمكم كرد تا اينكه بعد از عيد خيلي سرم شلوغ شد مثل قبل فرصت نمي كردم ياد شهدا خصوصا شهيد همت باشم و دقيقا از همين موقع درك كردم شهدا زنده اند و واقعا اگر ما به ياد اونا نباشيم اونا به ياد ما هستن مثلا خيلي اتفاقي يه عكسي از شهيد از كسي بهم مي رسيد و يا ...

    سلام

    مطلبتون خيلي عالي بود. باز هم ميام كه مطالب زيباتون رو بخونم

    اگر در توان داريد باز هم از شهدا مخصوصا شهيد همت بنويسيد چرا كه هر چه از شهدا بگوييم كم گفته ايم

    التماس دعا

    خوشحال مي شم به من هم سري بزنيد

    سلام برادر

    كاش با آنان محشور شويم .. حالا كه در دنيا از آنان جا مانديم

    اين ايام هم تسليت باد

    سلام

    صحبتهاي متاثر كننده اي بود. خدايش رحمتش كند و بزرگواراني همچون شما رو براي ما نگاه دارد
    ايام شهادت ام الائمه حضرت فاطمه زهرا(س) را هم تسليت عرض ميكنم
    اجركم عندالله

    با سلام خدمت شما
    وب نوشتهاي شما را باز خواندم بسيار زيبا نگارش ميکنيد
    موفق و دولت عزت فاطمي
    يا رفيق
    پاسخ

    بنام خدابا سلام به سيد عزيزممنون كه سر زديد .متأسفانه وبلاگتون باز نشد ، به نظرم آدرسي كه نوشتيد اشتباه باشه .لطفاً آدرس صحيح را اعلام نمائيد .موفق و سربلند باشيد .التماس دعا

    بسمه تعالي

    ثبت نام بخش وبلاگ نويسي ششمين جشنواره ره آورد سرزمين نور آغاز شد.

    چنانچه تاکنون ثبت نام نکرده ايد مي توانيد جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بيشتر به وبلاگ راهيان نور (دبير خانه بخش وبلاگ نويسي جشنواره )مراجعه کنيد.

    آدرس وبلاگ:

    http://www.rahianenoorblog.persianblog.com

    همچنين خوشحال مي شويم شما نيز با اطلاع موضوع جشنواره به دوستان وبلاگي خود و نيز قرار دادن لوگو مسابقه و ارسال ياداشت پيرامون جشنواره در وبلاگتان در هر چه با شکوه تر برگزار شدن اين جشنواره ما را ياري کنيد.

    با تشکر

    دبير اجرايي بخش وبلاگ نويسي جشنواره فرهنگي هنري ره آورد سرزمين نور

    سلام

    آيينه پاکي ها و عصاره عصمت

    زهرا عصاره عصمت است. زهرا، آيينه پاکي است. زهرا زلال کوثر است. اي هميشه جاري! اي بهار کوتاه! اي ترنم باران وحي! در شکوه مقام تو حيرانم که معنويت رشته هاي چادرت دست نياز مي آويزد و معرفت به غبار آستان خانه ات بوسه مي زند. برهوت اين دنياي خاکي شايان ميزباني چشمه سار هميشه جاري تو را نداشت

    سلام

    المزمل بروز شد.

    منتظر حضورت هستم.

    راستي خاطره هاي زيبايي بود.

    شهادت ام ابيها حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) رو هم بهت تسليت مي گم.

    يا حق

    ياد کوچه مدينه
    ميزنه آتيش به سينه
    مونده رو صورت مادر
    جاي پنج انگشت کينه
    مادر جوانم جوان قد کماني
    باور نمي کنم من بعد تو زنده مانم
    دشمنا با هم نشستن
    تو کوچه راهشو بستن
    حرمت نمک گرفتن
    از ديوار کمک گرفتن
    مادر مجروح من رو
    به باد کتک گرفتن
    تک و تنها توي کوچه
    دست و پاي من مي لرزيد
    جلو چشم من رو خاکا
    مادر تو خون مي غلطيد

    دست به دست هم که دادن
    ظلمه بي حد و حساب شد
    وقتي مادرم زمين خورد
    دنيا رو سرم خراب شد
    خودمو بهش رسوندم
    کنج ديوارش نشوندم
    چادر خاکيشو با دست
    گريه کردم و تکوندم
    از نفس نفس زدن هاش
    جگرم سوخت و کباب شد
    تا به خونمون رسيديم
    دل من زغصه آب شد
    در بين راه مي گفتش
    اي بر دلم شکوفه
    هيچي نگو به با با
    از ما جراي کو چه ....
    + نواي دل 
    السلام عليك ايتها الصديقة الشهيدة فاطمة الزهرا
       1   2   3      >