• وبلاگ : شلمچه
  • يادداشت : كجايند مردان بي ادعا ؟
  • نظرات : 7 خصوصي ، 26 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    بنام او
    دلم ميخواهد ازعشق بگويم و ايثار
    اما اينجا آسمان ابريست
    گم شده ايم پشت رنگهاي بي رنگي
    واين ماييم که شربت هاي صلواتي را بانسيان برزمين ميريزيم و به عطش ميخنديم
    اين ماييم که لباس هاي خاکي رزمندگان را درميدان هاي مين جا گذاشتيم و روي اسمشان پوستر تبليغاتي نصب کرديم
    اين ماييم که..........
    کلبه اي داريم درويشي که به ياد پرستو هاي عاشق استوار شده پايه هايش....
    من بگذاريدو باقدومتن منورش کنيد
    منتظريم
    ياحق

    سلام دوست خوب من

    خسته نباشي

    اميدوارم همه مون شهدا رو سرمشق قرار بديم

    خودم رو عرض مي كنما تنها شعار ندم

    خدا قوت

    ياعلي

    هر روز رأس‌ ساعت‌ معيّن‌ مي‌رفتيم‌ ديدگاه‌. هرچه‌ مي‌ديديم‌ ثبت‌مي‌كرديم‌ و آنها را با روزهاي‌ قبل‌ مقايسه‌ مي‌كرديم‌.

    يك‌ روز همينطور كه‌ حواسم‌ به‌ كار بود، كسي‌ پرده‌ي‌ سنگر را كنار زد وآمد تو و سلام‌ كرد.

    چشمم‌ كه‌ به‌ كاوه‌ افتاد، جان‌ تازه‌اي‌ پيدا كردم‌. محمود هر چند روزيكبار، مي‌آمد پشت‌ دوربين‌ و راهكارها را نگاه‌ مي‌كرد.

    كنارش‌ ايستادم‌. شروع‌ كرد به‌ دوربين‌ كشيدن‌ روي‌ مواضع‌ دشمن‌،يكدفعه‌ ديدم‌ دوربين‌ را روي‌ يك‌ نقطه‌ ثابت‌ نگه‌ داشت‌.

    صورتش‌ سرخ‌ شده‌ بود، فهميدم‌ چشمش‌ به‌ جنازه‌ شهدايي‌ افتاده‌ كه‌بالاي‌ ارتفاع‌ دو هزار پانصد و نوزده مترجا مانده‌ بودند.

    دشمن‌ آنها را كنار هم‌ رديف‌ كرده‌ بود تا هم‌ ددمنشي‌ خودش‌ را نشان‌بدهد، هم‌ با احساسات‌ ما بازي‌ كند و روحيه‌مان‌ را ضعيف‌.

    محمود چشمش‌ را از چشمي‌هاي‌ دوربين‌ برداشت‌، قطره‌هاي‌ اشك‌ رامي‌ديدم‌ كه‌ روي‌ گونه‌اش‌ مي‌غلتيد. محزون‌ گفت‌: «كي‌ باشد برويم‌ اين‌شهدا را بياوريم‌! اينها را كه‌ مي‌بينم‌ از زندگي‌ بيزارمي‌شوم‌.»

    اينجوري‌ نديده‌ بودمش‌. من‌ هم‌ مثل‌ او متأثر شده‌ و خونم‌ به‌ جوش‌آمد.

    اين‌ حرفها همينطوري‌ در ذهنم‌ بود تا شب‌ دوم‌ عمليات‌ كربلاي‌2 كه‌ ازقرارگاه‌ حركت‌ كرد و رفت‌ خط‌.

    هنوز يادم‌ هست‌ در آخرين‌ تماس‌ بي‌سيمي‌ كه‌ داشت‌، مي‌گفت‌:
    «از بين‌ لاله‌ها صحبت‌ مي‌كنم‌».

    الهي لا تكلني الي نفسي طرفه عين ابدا

    سلام .خوشحالم در وبلاگ معنوي شما هستم .انشالله در راه اشاعه ارزشهاي ديني موفق باشيد

    يا حق

    بسم الرب الحسين (ع)
    سلام
    بي صبرانه منتظر قدوم آسمانيتان در بازديد مطلب جديد هستم.....البته دروبلاگ ديگرم http://absharan.blogfa.com

    ازحضور آسمانيتان هم صميمانه سپاسگزارم ودعاگوو....ملتمس دعا...
    14 ربيع الاول روز هلاکت يزيد ملعون و15ربيع بناي مسجدقبا اولين مسجد اسلام را تبريک ميگويم.
    آرزوي توفيق روز افزون شما را دارم.
    يا علي مدد.(كليد باغ بهشت كجاست....)

    درخصوص سوالت هم همه شرمنده روي شهدا هستند مخصوصا برخي مسئولان بعداز دفاع مقدس......والبته خود روسياهم.

    هوالله..اعوذ بالله من نفسي...اي كاش هميشه شهدا سرلوحه اعمالمون بودند..التماس دعا يازهرا

    سلام

    ممنون از تلنگرتان

    التماس دعا

    سلام عليكم

    در زمان غيبت به كسي منتظر گفته ميشود كه منتظر شهادت باشد(شهيد مهدي زين الدين)

    هفته وحدت رو تبريك ميگم

    منتظر حضورتون در وبلاگم هستم

    خدانگهدارتون

    با عرض سلام و تبريك سال نو

    شماره جديد نشريه دانشجويان دانشكده مجازي علوم حديث منتشر شد.

    پاسخ

    بنام خدابا سلاممتأسفانه در سايت شما جايي براي اظهار نظر نديدم و بناچار از اين طريق از حضور شما سپاسگزاري مي نمايم .موفق و سربلتد باشيد . التماس دعا

    سلام!

    نميدونم چي بايد بگم

    اميدوارم مديون شهدا از دنيا نريم

    به روزم

    ياعلي

    سلام فرارسيدن نوروز طبيعت را خدمت شما و تمامي دوست دارانتان تبريک و تهنيت عرض مي نمايم . سبز و پيروز باشيد.
     <      1   2